دیوانگی خیالات و یک شب جنون آمیز

زندگی از روزنه‌های پوستم خارج می‌شود. مثل حرارتی ملایم که منبع سوزناک و پرحرارتش در سرم است. در تمام تنم حس کرختی می‌کنم. می خواهم ساعت را از روی میز…

ادامه خواندندیوانگی خیالات و یک شب جنون آمیز

چاله‌ی متورّم پر شده از کبودی و سیاهی

  گفت: دهنتو باز بذار...آآآآآ ...آها آفرین...یه کم بیشتر...ببین لب‌هاتو مثل حالتی که بهش میگن شهوتناک باز بذار! هم زیبا میشی هم دندونات خراب نمیشن. دهنم را باز می‌کنم. باری…

ادامه خواندنچاله‌ی متورّم پر شده از کبودی و سیاهی

کشور day، کشوری که دچار اپیدمی کتاف شده است.

کتف و پشتم چنان دردی دارم که انگار زخمی عمیق، ناشناخته و نادیدنی جاخوش کرده باشد آنجا. انگار دست بزرگی به طول شانه تا شانه ام کوبیده باشد. بدون اینکه اثری…

ادامه خواندنکشور day، کشوری که دچار اپیدمی کتاف شده است.

نامه به دختری که بیست و هشت سال پیش به دنیا آمد( قسمت دوم)

به نام خدا   دخترم سلام، حالت چطور است ؟ و باقی قضایای نامه نگاری...   امروز می خواهم این مقوله را به تو بگویم: «دخترم، موی بر باد مده…

ادامه خواندننامه به دختری که بیست و هشت سال پیش به دنیا آمد( قسمت دوم)

چگونه یلدایمان را از تیرگی و تاری نجات دهیم؟

  از آنجایی که در کشوری زندگی می کنیم که هر لحظه اتفاقی می افتد که آبستن اتفاقات دیگری است بیاییم یلدامان را با پیشگیری نجات دهیم. وقتی می خواهید…

ادامه خواندنچگونه یلدایمان را از تیرگی و تاری نجات دهیم؟

زنی که صدای انقباض موهایش را می شنید

وقتی زن باشی دغدغه‌های زنانه‌ای داری که نمی‌توانی از زندگی‌ات بیرون بیندازی! یا شاید فکر می‌کنی لزومی ندارد این کار را انجام دهی. من زنی هستم مثل تمام زنان ایرانی.…

ادامه خواندنزنی که صدای انقباض موهایش را می شنید