هیچ‌چیز، جز چند سانتیمتر مکعبی که درون جمجمه بود، به شما تعلق نداشت

 

کتاب «1984» با این نام عجیبش کتابی سیاسی و اجتماعی است. کتابی در مذمت حکومت های کمونیست توتالیتر و دیکتاتورها. «جورج اورول» جامعه‌ای که در این کتاب ترسیم کرده‌است آزادی فردی و اجتماعی سلب شده‌است. حریم خصوصی برای انسان‌ها وجود ندارد و همه‌ی خانه‌ها با تله اسکرین؛ دستگاهی که همه‌جا را زیر نظر دارد، کنترل می‌شود.

فضای حاکم بر کتاب فضایی خفقان‌آور است که با خواندنش کاملا منتقل می‌شود.احساس خفگی و تنگنا به خواننده انتقال داده می‌شود.

وینستون اسمیت، شخصیتِ اولِ داستان، در کشور اقیانوسیه (اوشیانا) و در جامعه‌ای زندگی می‌کند که به سه طبقه‌ی مجزا تقسیم شده‌است: طبقه کارگر، اعضای عادی حزب و اعضای رده‌بالای حزب. او عضو عادی حزب است. روزی در اقدامی قانون‌شکنانه، دفترچه‌ای قدیمی می‌خرد و در آن شروع به نوشتنِ اندیشه‌های خود می‌کند. در تمام نقاطی که اعضای «حزب» زندگی می‌کنند دستگاه‌هایی به نام تله‌اسکرین (صفحه سخنگو) وجود دارد. این دستگاه که توسط وزارت حقیقت اداره می‌شود مانند دوربین تمام اعمال افراد را تحت نظر دارد. وینستون خارج از دیدرسِ تله‌اسکرین شروع به نوشتن می‌کند و چندین بار جمله‌ی مرگ بر برادر بزرگ را بر روی کاغذ می‌نویسد…

اسمیت از کودکیِ خود به آغازِ جنگ و به پدربزرگ، پدر، مادر و خواهرش اشاره می‌کند و به این موضوع اشاره می‌کند که پدرش پس از مدتی ناپدید شده‌است و او، مادر و خواهرش تنها مانده‌اند. در نهایت وی، خانواده اش را با ناپدید شدنِ مادرش از دست می‌دهد و با خواهرش به پرورشگاه سپرده می‌شوند و دیگر هرگز خواهرش را نمی‌بیند. او بیاد می‌آورد که روزی از سرِ گرسنگی و ناچاری، پس از خوردنِ سهمِ شکلاتِ خودش، سهمِ اندکِ شکلاتِ خواهرش را هم قاپ زده، به گوشه‌ای رفته و آن را خورده و سپس شرمسار شده‌است و از آن پس؛ همواره صدای مادرش را پشتِ سرش بیاد داشته که می‌گفته:

وینستون برگرد! شکلاتِ خواهرت را پس بده!

در ادامه‌ی داستان وینستُن اسمیت با جولیا، دختر موسیاهی از اعضای حزب آشنا می‌شود. وینستون در ابتدا فکر می‌کند که این دختر که عضو انجمنِ جوانانِ ضدسکس است، جاسوس بوده و او را زیرنظر دارد، اما روزی دختر کاغذی را به ویسنتون می‌رساند که در آن نوشته شده: دوستت دارم.

 

با وجود اینکه بر اساس قوانین حزب روابط جنسی و عشق‌وعاشقی ممنوع بوده و سرکوب می‌شود، این دو مخفیانه به خارج از شهر می‌روند و پس از آشنایی در می‌یابند که هر دو عقایدِ مشترکی مبنی بر اینکه حزب واقعیات را جعل می‌کند و گذشته را نیز به‌طور مداوم از طریق دستکاری در اسناد به دلخواه خود تغییر می‌دهد؛ دارند. آندو رابطه جنسی نیز با هم برقرار می‌کنند و به رغم اعتقاد به بی‌نتیجه بودنِ مبارزه -دستِ کم برای زمان حال- تصمیم به مقابله با حزب می‌گیرند. به این امید که آیندگان بتوانند خود را از زیر نفوذ حزب و نظام توتالیتریِ حاکم بر جامعه برهانند. در عین حال آن‌ها آگاهند که پایانی جز مرگ در انتظارشان نیست. آن‌ها شایعاتی مبنی بر وجودِ «انجمن برادری» که بر ضد حزب و به صورت زیرزمینی فعالیت می‌کند، شنیده‌اند…*

 

در ادامه جولیا و اسمیت دستگیر می‌شوند و اتفاقاتی برای آنها می‌افتد که باید خواند…

 

 

 

 

 

 

 

 

برای خرید کتاب هزار و نهصد و هشتاد و چهار کلیک کنید

 

 

*منبع ویکی پدیا

افروز جهاندیده

در این سایت معرفی کتاب می‌خوانید، جزوه‌های درسی و سوالات امتحانی را می‌توانید دانلود کنید.

دیدگاهتان را بنویسید