اگر به روانشناسی یا خودشناسی علاقه داشته باشید حتما نام فروید و نظریهی شخصیتی او را شنیدهاید یا در مورد مطالعه کردهاید.
میخواهید بدانید فروید کیست و نظریهی شخصیتی او چیست اینجا دقیقتر بخوانید.
فقط به صورت مختصر بگویم که فروید شخصیت روح و روان هر فردی را به سه بخش: نهاد، خود و فراخود تقسیم میکند. هر کدام ویژگیهایی دارند و اعمالی را انجام میدهند. اما اینجا کتابی را معرفی میکنم که به صورت خیلی سادهتر این سه تقسیمبندی را به شیوهای بسیار ساده و عامهفهم تبیین میکند. اشتباه نکنید هیچ نامی از فروید در این کتاب آورده نشده است، شباهت عمیقی نیز بین این تقسیمبندها دیده نمیشود. تنها این تقسیمبندی شخصیت روان و روح مرا یاد نظریه فروید که همهپذیرتر است انداخت.
کتاب «ماندن در وضعیت آخر» نوشتهی «امیب. هریس» و «تامسآ. هریس»، ترجمهی «اسماعیل فصیح» است که نشر فرهنگ نو در سال 1388 چاپ کرده است. این کتاب به ما کمک میکند الگوی شخصیتی خود را بهتر بشناسید. این زوج نویسنده میگویند که روان فرد شامل «کودک، بالغ و والد» است. هر کدام این اصطلاحات و مفاهیم را در برای نیل به هدف موردنظر تعریف میکند و رابطهی آنها را بیان میکند. به سادهترین شیوهی ممکن که باعث اطناب در مباحث شده است اما در جهت همهفهمی قدم بزرگی برداشته است.
فهرست این کتاب را بخوانید: چرا احساس خوب نمیکنم؟ /میتوانی خوب باشی اگر…/ گفتگوی درونی/ کنترل احساسها از راه ردیابی/ به سردرگمی خود خاتمه دهید/ حمایت بالغ در مقابل حمایت والد / مسدودکنندههای والد / نوازش/ چه میخواهید؟ / برای تغییر کردن چه چیزهایی لازم است؟/ نگاه داشتن مردم / پس راندن والد/ اختیاردار وقت خود باشید/ ساختن بچهها/ دانستن و جرات کردن/
.
خرید کتاب ماندن در وضعیت آخر با ترجمه اسماعیل فصیح
.
بله این فهرست یک کتاب فوقالعاده کاربردی است که هم برای تربیت کودکان، هم برای خودشناسی و رفتار با خانواده و موفقیت در شغل و اجتماع مفید است. کمک میکند احساست را بیابی، آن را ردیابی کنی و به منشا و منبع آن برسی و همچنین راه مناسب برخورد و مقابله با آن حس مخرب یا آزاردهنده را خود پیدا کنید.
کتاب «ماندن در وضعیت آخر» برای همه، چه باسواد چه کمسواد برای درک خود و زندگی بهتر کمک میکند. زبانی دارد که هر فرد عادی وقتی به دکتر روانشناس مراجعه میکند، آنگونه با او صحبت میشود. این یک روانشناس خاموش است که شما باید آن را بخوانید.
.
برای خرید کتاب ماندن در وضعیت آخر با ترجمه و قیمتهای مختلف اینجا کلیک کنید.
.
قسمتی از کتاب ص 305 را بخوانید:
«ماندن در «وضعیت خوب» یعنی اختیار زندگی خود را دست داشتن و اختیار زندگی را در دست داشتن یعنی اختیاردار وقت خود بودن. بسیاری از ما تا روزی که اولین باد سرد خزان عمر بدنمان را به لرزه درنیاورد، توجه زیادی به زمان نمیکنیم، چون تصور میکنیم که تاابد زندهایم. در دوران بهظاهر بیانتهای جوانی، ما غالبا وقت را میکُشیم، گویی وقت دشمن ماست. روزها و هفتهها و سالها را پشت سر میگذاریم، بیآنکه درک کنیم وقت په موهبت گرانبهایی است. ویلیام اسلون کافین میگوید: «برای ثروتمند بودن دو راه وجود دارد: یکی آنکه پول بسیار زیادی داشته باشیم و دیگر آنکه نیازهای خیلی کمی داشته باشیم.» شِقّ اول، با توجه به وقت و زمان محدود است. هرچند ما وقت زیاد داریم ولی اساسا نمیتوانیم وقت را افزایش دهیم. شِقّ دوم باتوجه به زمان امکانپذیرتر است چون میتوانیم نیازهای خود را کاهش دهیم و میتوانیم برای زندگی خود چنان برنامه بریزیم که از وقتی که در اختیار داریم بهنحو مطلوب استفاده کنیم…»
در ص 110 در مرحله ردیابی احساسات : «پسر کوچکی که با خوشحالی ولی با کفشهای گِلی میدود وسط اتاق پذیرایی و سر او فریاد میزنند «بیتربیت!» احساساتش را در خود نگه میدارد تا بعد، در زمانی که موردتایید والدین است ابراز کند. احساسات را میتوان مانند سکّه در قلک پسانداز کرد و بعد از آنکه قلک پر شد، بدون احساس گناه از آن استفاده کرد: با یک قلک پر میتوانید یک اخم حسابی بکنید، با دوقلک، میتوانید از کوره در بروید، با پنج قلک میتوانید یک نفر را کتک بزنید، با ده قلک میتوانید پس از فحش دادن به رئیس، استعفا کنید و زنتان را طلاق بدهید و یا کشور را ترک گویید. کسی که در کودکی این همه بدبختی به سرش آورده باشند، حق دارد توی دهان مردم بزند. یا دستکم «کودک» این احساس را دارد. اما کاری که میکند و نتیجهای که میگیرد به صلاحش نیست، چون بزودی باید با احساسهای بد دیگری دست و پنجه نرم کند: تنهایی، افسوس، طردشدن…»
.
.
شما هم اگر این کتاب را خواندهاید، نظرتان را بنویسید.
ممنون که میخوانیدم. 🙂
کپی با ذکر منبع یا نویسنده مطلب(افروز جهاندیده) مجاز است.