دیوارلر آراسونّه (بین دیوارها)
هنز ایکی ائل دیلدئه گلمیشدئگ شهره. اله او ائل که درختلر خشک اولو و دوشدئیگ تورپاغه، جول و پالاسوموزو تئگدیئگ ماشون ایچنئه و گلدئیگ شهره. هچ بیلمردئگ بورَده…
هنز ایکی ائل دیلدئه گلمیشدئگ شهره. اله او ائل که درختلر خشک اولو و دوشدئیگ تورپاغه، جول و پالاسوموزو تئگدیئگ ماشون ایچنئه و گلدئیگ شهره. هچ بیلمردئگ بورَده…
به نام خدا در این نوشتار کوتاه میخواهم کتابی را معرفی کنم که میتواند یکی از نیم پلههای ترقی در نوشتن باشد و کمک شایانی به شناخت داستان و…
مرد گفته بود کمک پرستار بیمارستان پیمانیه هستم. اول صبح بود داشت می رفت بیمارستان. شیفتش از ساعت هفت و نیم شروع می شد. زنش باریک بود و…
هرگز یادم نمیرود چقدر ترسیده بودم. شعله بود، سرخ بود. لب جوی آب خم شده بود. به قامت کشیده و باریکش لباس سراپا سفیدی داشت که تا تمام پاهایش…
یک زن، یک زن غریبه کاری کرد که دلم می خواست بروم او را تنگ به آغوش بگیرم، ببوسم و ساعت ها هم صحبتش شوم. آن روز عصر…
باران میبارید. کم بود، ولی داشت زیاد می شد. راه مان دور بود یا خودمان دورش کرده بودیم! عجلهای نداشتیم. پیادهرو شلوغ بود. مردم احتمالا راهشون دور بود و…
گزارشی که خواهید خواند راهنمای کوچکی است برای کسانی که دوست دارند بنویسند اما نمی دانند از کجا و چطور شروع کنند. نوشتن هنر است. البته بهتر است اینطور…
در را که باز کنی، پا روی گل های قالیِ گردویی، که بگذاری؛ اولین چیزی که به چشمت میخورد، بادکنکهای آویزان به در بالایی کمد دیواری است؛ ترکیده یا…
آيا میدانيد كه اگر اولين بند يا پاراگراف داستان شما، خواندنی باشد مخاطب را ترغيب میكند تا صفحه آخر را بخواند؟ اگر خواننده پيوسته مجذوب رويدادهای نمايشی و…
نظری به جهان از سوراخ کلید یک در، اولین تصویری است که با دیدن جلد کتاب به سراغتان میآید. از سوراخی کوچک نظر انداختن به جهان عظیم؛ به غمها…