آشنایی‌زُدایی و خلاقیّت ادبی

آشنایی‌زدایی چیست؟ 

آشنایی‌زُدایی در داستان‌نویسی یعنی چه؟

چگونه آشنایی‌زُدایی را در داستان، شعر و نوشته‌هایمان به کار ببریم؟

 

آشنایی‌زدایی یک تکنیک است، که هر هنرمندی باید در مورد آن بداند.

آشنایی‌زادیی را فرمالیست‌های روس در دوران معاصر، باب کردن و نظریه‌اش را اولین بار روس‌ها برای نقد و نوشتن، مخصوصا شعر به کار بردند.

اما این نظریه تازگی ندارد. مخصوصا برای عرب‌زبانان و مسلمانان.

قرآن! زبانِ قرآن یک نوع آشنایی‌زدایی منحصربه‌فرد در عربی است! عرب‌ها و محققان عرب، به این موضوع پرداخته‌اند. چون دنبال دلیل اعجاز زبان قرآن بودند، ولی فقط به صورت کلی بررسی شده و مبحث جداگانه ای به نام خاص آشنایی‌زادیی یا غریبه‌سازی ندارند.

مثل علم و فنّ آشنایی با واژه‌های قرآن که «غریب القرآن» نام دارد.  غریب القرآن نمونه‌ای از این بررسی‌ها است که به جای تفسیر و ترجمه قرآن، به تعابیر و تشبیهات و استعاره‌های موجود در زبان قرآن پرداخته است. یا به زبان فرمالیست‌ها به ادبیّت و هنرسازه‌های قرآن پرداخته می‌شود.

روس‌ها و «ویکتور شکلوفسکی» وارد گود شده‌اند و این مبحث را به طور خاص از دیگر مباحث نقد ادبی، جدا کردن و به نام خودشان ثبت کرده‌اند.

«ویکتور شکلوفسکی» در جُستار معروفی که سال 1917 منتشر کرد، بحثی مطرح می‌کند در مورد هدف هنر. می‌گوید، هدف اساسی هنر غلبه کردن به عوارض کِرخت‌کننده و ملال‌آور عادت و زندگی است! از طریق بازنمایی و بازتولید چیزهای آشنا، با روش و ترفندی ناآشنا که تازگی داشته‌باشد.

( به قولی هدف هنر، ایجاد تغییر شکل در واقعیت است.)

 

این تغییر شکل است که باعث می‌شود، هنر، لذت‌بخش باشد و کشف زیبایی‌های آن، لذت متعالی ببخشد. درک زیبایی هنر، یک لذت متعالی است.

با آشنایی‌زدایی ما کاشف می‌شویم؛ اشیاء، اجسام و پدیده‌های عادی شده و معمولی را چندین باره کشف می‌کنیم.

در زندگیِ هنجار و عادی شده‌ی ما، واقعیت و محیط اطراف، بی‌روح و اتوماتیک می‌شود. همه‌چیز ملال‌آور، تکراری و کهنه شده‌است. اینجاست که هنر و ادبیات با عناصر هنری و ادبی، در برابر واقعیت‌های ملال‌آور، دریافتی هیجان‌انگیز و متفاوت می‌سازند. واکنش‌های ما در برابر این تازه شده‌های کهنه، جان می‌گیرد و لذت ایجاد می‌شود.

لذت درک هنر! کشف آنچه هنرمند با آشنایی‌زدایی در اختیار ما قرار داده است. چیزی که همیشه جلوی چشم ما بوده، با آن سروکار داشته‌ایم، ولی نمی‌دیده‌ایم. هنرمند اینجا وارد عرصه می‌شود. با شیوه‌ای تازه آن را به ما نشان می‌دهد که جذابیّت ذاتی آن شیء نمایان می‌شود.

فرمالیست‌ها اعتقاد دارند که فرم و پرداخت‌های گذشته دیگر جذابیتی ندارد. تأثیر خودشان را از دست داده‌اند. برای همین هنرمند باید به وسیله‌ی آشنایی‌زدایی، یک موضوع یا واقعیت تکراری را به صورت بدیع بپردازد که خواننده آن حسّ ملال و تکرار گذشته را حس نکند.

نویسندگان برتر دو مهارت را در خودشان حفظ و تقویت می‌کنند.

یکی اینکه می‌توانند کاری کنند که چیزهایی ناشناخته، آشنا و قابل درک جلوه بدهد. به این ترفند  «آشناسازی» می‌گویند. شاید سبک رئالیسم جادویی را شامل بشود.

و دوم اینکه کاری کنند که چیزهای شناخته شده و پیش پا افتاده، به شکل جدید و تازه‌ای درک بشود. که به آن  «آشنایی‌زدایی» می‌گویند.

اینجا جواب نویسنده‌های نوقلم، به این سوال را می‌دهیم که سوژه از کجا بیاوریم؟

همه سوژه ها قبلا نوشته شده است و سوژه‌ای نیست؟

پاسخ: با آشنایی‌زدایی شما بی‌نهایت سوژه دارید که بنویسید. از هر چیزی که می‌بینید، می‌شنوید، حس می‌کنید هر چند تکراری و روزمره، با ترفند آشنایی‌زدایی، می‌شود داستان و یا به طور کلی، اثری ناب خلق کرد.

*

*

*

در ادامه بیشتر با آشنایی‌زدایی آشنا می‌شویم.

 

آشنایی‌زدایی یعنی هر چیزی که به آن عادت کرده‌ایم و عادی شده را بهم بریزیم و از نو، جور تازه‌ای بسازیم. محتوا و مفهوم همان است، سوژه همان است، شکل و شیوه‌ی بیان عوض می‌شود؛ تازه و بدیع و جذاب می‌شود.

آشنایی‌زدایی یعنی غریبه کردن مفاهیم آشنا و معمولی!

خب چرا اصرار داریم که مفاهیم و پدیده‌های عادی شده رو غریبه کنیم؟

هر نظریه‌پردازی یک یا چندین هدف برای ادبیات و هنر بیان کردن، یکی از این اهداف، لذت بردن و دیدن و مشاهده ی نادیده‌هاست. بعضی مسائل، تصاویر، صداها آنقدر برای ما عادی شده که دیگر نمی‌شنویم و آنها را نمی‌بینیم. هر چند جذاب و لذت‌بخش باشند. چون تکرار شده‌اند، قدرت خود را از دست داده‌اند، در واقع برای ما مُرده‌اند.

مثل صدای دریا و امواج دریا که برای ساحل‌نشین‌ها عادی می‌شود. ولی برای مایی که دریا نداریم، جذابیت و نوای تازه و جذابی دارد.

یا مثل صدای پرنده‌ای که در قفس، در خانه دارید! این صدا برای شمایی که سال‌هاست آن را می‌شنوید، یک صدای عادی شده‌است، به دلیل تکرار، جزئی از محیط اطراف‌تان شده‌است. ولی برای شخصی که تازه وارد آن خانه می‌شود، مورد توجه قرار می‌گیرد و برای او جذابیت خاصی دارد که شما درکش نمی‌کنید.

کارِ هنرمند و نویسنده اینجاست که باید این عادی شده‌ها را، این معمولی‌ها را، جور تازه‌ای نشان بدهد و جلوی چشم مخاطب بگذارد! خلاقانه، تأثیرگذار و توجه‌برانگیز کند و لذت درک و دریافت این پدیده‌ها را در مخاطب ایجاد کند. این یعنی آشنایی‌زدایی.

*

*

*

 

دو ابزار مهم برای داستان نوشتن چیست؟

یک:زبان

دو: اندیشه.

در آشنایی‌زدایی، شاید بیشتر زحمت‌ها روی دوش اندیشه باشد، ولی مخاطب زبان را می‌بیند. پس زبان در آشنایی‌زدایی خیلی مهم است. آشنایی به کارکردهای زبانی که با آن می‌نویسید مهمترین اصل است.

در آشنایی‌زدایی، دنیای آشنا و معمولی زبان را بهم می‌ریزیم، از کلماتی که کلیشه‌ای و تکراری شده‌اند، به خاطر زیاد به کار رفتن و دستمالی شدن، استفاده نمی‌کنیم.

کلماتی که معانی مألوف و عادی دارند را، به کار نمی‌بریم. در عوض خلاقانه و خاص توصیف و روایت و تجسّم می‌کنیم.

 

این شیوه‌ی بیان نو، تبدیل به اصطلاحی می‌شود به نام  «ادبیّت»، زبان ادبی یا ادبیات. ممکن است لازم باشد جمله‌ای را فشرده کنیم یا تحریف کنیم، یا گُزیده و رساتر کنیم، یا واژگونه‌اش کنیم،  نسبت به مفهوم و معنایی که می‌خواهیم برسانیم.

پس با زبان است که می‌توانیم آشنایی‌زدایی کنیم، زیبایی و تاثیرگذاری را از موضوعات کلیشه و تکراری بیرون بکشیم و به مخاطب ارائه کنیم.

با زبان می‌توانیم، دنیای آشنا و معمول را به دنیای تازه و غریب تبدیل کنیم.

ما هر چه از دوران کودکی به بزرگسالی قدم می‌گذاریم، بیشتر به محیط اطراف و اشیاء عادت می‌کنیم.

مقایسه کنید حیرت و توجه یک کودک را در مواجهه با چرخ‌های چرخنده ماشین‌ها، با نگاه یک بزرگسال!

کودک، حیرت زده اشاره می‌کند به چرخ‌ها، به ماشین و می‌گوید: ببین ماشینه! تایره! ولی چون دایره لغاتش محدود است، قدرت زبانی چندانی ندارد، نمی‌تواند این حیرت، این زیبایی و این درکی که از پدیده‌ها دارد را بیان کند.

ما برای آشنایی‌زدایی باید کودک بشویم، برای دیدن دنیای اطراف‌مان و از دید آنها به دنیا نگاه کنیم. مسلما شگفت‌زده می‌شویم. دیگر از حیرت یک کودک، با دیدن پدیده‌ایی که برای ما عادی شده، تعجب نمی‌کنیم.

ما دایره‌لغات داریم، فکر و اندیشه داریم که می‌توانیم بیان کنیم. این برتری ما بر کودکان است. فقط باید دیدمان را عوض کنیم، غبار عادت و اعتیاد به مفاهیم و دنیای اطراف رو پاک کنیم.

فرمالیست‌ها می‌گویند، هنر وظیفه دارد که درکی که از زندگی داریم، درکی که بر اثر تجارت روزمره یکنواخت و عادی شده را،  یا کلا از دست داده‌ایم را دوباره برای ما آشکار و زنده کند. از نظر آنها، هنر، پیچیده کردنِ موضوعات و درگیر کردن ذهن مخاطب است، که به درک هنری ختم بشود. هر چه درک هنری طولانی‌تر و کُندتر باشد، کشف و لذت درک این هنر بیشتر می‌شود.

*

*

*

 

فرمالیست‌ها، آشنایی‌زدایی را در سه سطح تعریف می‌کنند.

 

یک: سطح زبانی! که باعث می‌شود زبان سخت و دشوار شود. این مورد، در شعر بیشتر صادق است تا داستان. اما داستان‌هایی هم داریم که زبان و نوع روایت منحصر بفردی دارد.

دوم: در سطح مفهوم! با تغییر ایده‌ها و مفاهیم معمول شده‌است. با هنجارشکنی و نمایش دادن آنها از چشم‌اندازی متفاوت از هر آنچه قبلا بوده‌است، مفهوم را از نو و به شیوه‌ای تازه ارائه بدهیم یا واژگونه‌اش کنیم.

نمونه آشنایی‌زدایی در سطح مفهومی می‌توانیم به تقدس مادر اشاره کنیم. ما مادر را مقدس می‌دانیم در صورتی که غیر این هم می‌تواند صادق باشد. این هنجارشکنی نوعی آشنایی‌زدایی حساب می‌شود.

یا دیدِ یک سگ یا گربه به دنیای اطرافش و آدم‌ها.

سوم: سطح اَشکال ادبی! آشنایی‌زدایی در اشکال ادبی یعنی اینکه قراردادهای ادبی رو زیر پا بگذاریم، معیارهای مسلط را کنار بگذاریم و معیارهای تازه و نویی را بسازیم.

مثل ژانرهای مختلف ادبی. یا اوزان و قالب‌های شعری.

آشنایی‌زدایی این اشکال ادبی را ارتقا می‌دهد و به سطح هنرهای زیباتری سوق می‌دهد.

فرمالیست‌ها می‌گویند که ادبیّت، مجموع خصوصیات و ویژگی‌های زبانی و شکلی است که در متن‌های ادبی وجود دارد و این آثار را از متن‌های غیرادبی جدا می‌کند.

آشنایی‌زدایی همان ادبیّت، ادبیّت همان آشنایی‌زدایی به معنای انحراف از زبان عادی است.

فرمالیست‌ها اعتقاد دارند که عوامل مشخص‌کننده‌ی اثر ادبی در ظاهر و شکل اثر مشخص است. 

آشنایی‌زدایی هر نوع نوآوری در هنر می‌تواند باشد، به شرطی که زیبایی‌شناختی را رعایت کند.

خلاقیت اصل مهم آشنایی زدایی است.

*

*

*

 

 آشنایی‌زدایی در داستان‌نویسی چگونه به کار می‌رود؟

در داستان با برهم زدن توالی زمانی اتفاقات داستان،

تغییر شکل دادن عناصر داستانی،

کاربرد خاص واژه‌ها در معنایی متفاوت از آنچه سابقا بوده

ارائه‌ی دیدگاه شخصیت‌ها،

بکار بردن زاویه دید متنوع یا خلق زاویه دید.

 

نمونه این ترفندها در داستان، از نویسنده‌های ایرانی معاصر بیشتر در داستان‌های «بیژن نجدی»، در مجموعه «یوزپلنگانی که با من دویده‌اند»، می‌شود انواع آشنایی‌زدایی را پیدا کرد. که بیشتر در سطوح زبانی و مفهومی است.

*

*

*

اگر علاقمند هستید که در مورد این مبحث بیشتر بخوانید و تحقیق کنید، کتاب رستاخیر کلمات دکتر شفیعی کدکنی رو پیشنهاد می کنم  که درس گفتارهایی در مورد نظریه پردازان شکل گرای روس است.

 برای خرید کتاب رستاخیز کلمات نوشته دکتر شفیعی کدکنی  اینجا کلیک کنید.

 

*

*

*

ارادتمند : افروز جهاندیده

شما هم اگر نظری، سوالی دارید بنویسید 🙂

کپی با ذکر منبع و نام نویسنده یادداشت مجاز است.

 

افروز جهاندیده

در این سایت معرفی کتاب می‌خوانید، جزوه‌های درسی و سوالات امتحانی را می‌توانید دانلود کنید.

این پست دارای 4 نظر است

  1. آمنه

    متشکرم . خیلی مفید بود .

    1. افروز جهاندیده

      درود، بسیار خوشحالم از این بابت.

  2. م.م

    خلاصه موجز و خوبی بود تشکر🌷

    1. افروز جهاندیده

      سلام و سپاس. خوشحالم مفید بوده.

دیدگاهتان را بنویسید