نظری به جهان از سوراخ کلید یک در، اولین تصویری است که با دیدن جلد کتاب به سراغتان میآید. از سوراخی کوچک نظر انداختن به جهان عظیم؛ به غمها و شادیها، به زندگیها و مرگها. دلخوشیها و ناامیدیها.
«منظری به جهان» مجموعه داستانی با هجده داستان کوتاه از نویسندهی آمریکایی تبار «جان چیور» است. داستانهایی به غایت ساده و روان. با خط روایی داستانی ساده. مضمونهای متنوع. اصلی ترینشان رنجها و خوشیهای زندگی آدمهاست. از زندگی روستایی و شهری و مدرن با شخصیتهایی که روزمره، با آنها سروکار داریم یا خودمان هم میتوانیم یکی از آنها باشیم.
جملات مستقیم و کوتاه حالت ضربی میگیرند. انگار خلاصهنویسی یا بهتر بگویم موجز نویسی، هنرِ «جان چیور» باشد، کوتاه، مختصر و زیبا مینویسد.
مثلا در داستان مسخ در مورد مرگ شخصیت بدون اینکه درازگویی کند و توضیح و تفصیل بدهد و به حشو بکشاند، مینویسد: (نریسا نحیف شد، مُرد و در کلیسای کوچک اپیسکوپال دفن شد که پنجرههایش را به یاد مادربزرگش وقف کرده بودند…)
یا داستان خیلی کوتاه «تجدید دیدار». داستان پسری که بعد از چهار سال پدرش را ملاقات میکند. خیلی تند و سریع داستان ما را میبرد به پشت سوراخ کلید در و لحظهی دیدار پدر و پسری دورافتاده از هم. پسر هراس آن دارد که وقتی بالغ و مرد شد شبیه او شود. پس پی نقطه ضعفهای پدر میگردد تا در خود آن ضعفها برطرف کند. تمام اینها در دو صفحه روایت میشود. مستقیم و رک و صریح. بدون حاشیه روی و زوایای غیر لازم.
(وقتی مفهوم را رساندی سکوت کن.) همین است داستان کوتاه نوشتن.
تعلیق داستانها چندان قوی نیست. داستانی نیست که شما را به هیجان بیاورد. اگر خوانندهی حرفهای داستان نیستید زود کتاب را رها خواهید کرد. اما داستانها و اتفاقاتش غافلگیرکننده است. درست در لحظهای که فکر میکنید دیگر قصه تمام شده است و قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد، یا پیشبینی میکنید که چه خواهد شد، ضربدر قرمز می زند روی فکر و پیشگویی شما و حادثه ای می سازد شگفتانگیز.
اکثر داستانها طنز، گروتسک است. هیچ مرثیه سرایی برای بدیها و بدبختیها نشده. برعکس با دید و زاویهای طنزآمیز همه را نشان میدهد. روی هیچ اتفاقی تمرکز همه جانبه نمیکند و زود از مرحله میگذرد تا به بعدی برسد. برای همین روایت به سرعت پیش میرود و اگر یک جمله را از دست بدهید کل داستان مخدوش میشود.
و نقطه ضعف این داستانها ویراستاری و ترجمهاش است. کمبود حروف اضافه به شدت آزاردهنده است.
من کتاب را کامل نخواندم و این ناکامی را مدیون ترجمهی افتضاحش هستم. ترجمهی نارسا و آزاردهنده که مجبور میشدم یک جمله طولانی و گاهی یک سطر را چندین بار بخوانم تا متوجه منظور نویسنده بشوم. آن قدر نادرک شدنی که با چندبار خواندن هم از پسش برنمیآمدم.
یادداشتی بر مجموعه داستان کوتاه منظری به جهان
جان چیور
ترجمه: فرزانه طاهری و محمد طلوعی
نقدتان به کتاب منظری به جهان را خواندم و به نظرم نقد خوبی بود. در مورد ترجمه کاملا موافقم .نمیدانم چرا مترجم فکر کرده با برداشتن حروف ربط یا اضافه می تواند برخورد خلاقانه بکند که اصلا اینطور نیست و ترجمه را خراب کرده و در خیلی موارد هم اشکال در جمله بندیها دیده می شود
درود دوست عزیزم، ممنونم که مطالب را با دقت خوانده اید. بله همینطور است. مافیای ادبیات وارد ترجمه هم شده است و ترجمه های ضعیف آثار خوب جهانی را خراب کرده اند.