از آن تعریف و تمجیدی که راست و درست و دقیق باشد،  نشده‌است. چون هیچ تمجیدی نمی‌تواند حق کتاب را ادا کند و همه‌شان ناکافی، ناقص هستند.

در آغاز کتاب نقل قول‌هایی آمده‌است از منتقدین و نویسندگان بزرگ که سعی دارند متقاعدمان کنند «جزء از کل» را  شایسته خواندن و وقت گذاشتن برای کتابی به این حجم است.

«اسکوایر» ادعا می‌کند از نادر کتاب‌های حجیمی است که به نهایت ارزش خواندن دارد. (کمدی سیاه و جذابی که هیچ چاره‌ای جز پا گذاشتن به دنیای یخ زده‌اش ندارید.)

«لس انجلس تایمز» می‌گوید: (داستان جزء از کل خواننده را یاد آدم‌های چارلز دیکنز و جان ایروینگ می‌اندازد.)

«راینت ایت کول نیوز» بیشتر روی این موضوع تأکید می‌کند که رمان اول هیچ نویسنده‌ای خوب از آب در نمی‌آید ولی این رمان استثناست. این گونه جزء از کل را توصیف می‌کند:

(اکتشافی بی‌اندازه اعتیادآور در اعماق روح انسان و شاید یکی از درخشان‌ترین و طنزآمیز‌ترین رمان‌های پست مدرنی که من شانس خواندن‌شان را داشته‌ام.)

«وال استریت ژورنال»: (جایگاه جزء از کل در کنار اتحادیه ابلهان است، داستانی که انگار ولتر و ونه‌گات با هم نوشته‌اند.)

 

این نقل قول‌هایی است که قبل از شیرجه زدن و یا بهتر بگویم پرت شدن در رمان جزء از کل نوشته «استیو تولتز» در مقدمه‌ی کتاب می‌خوانید.

در ادامه‌ی مقدمه، «پیمان خاکسار، مترجم کتاب» بر نقل قول‌ها صحه می‌گذارد که هیچ توصیفی بسنده نیست.

(خواندن جزء از کل تجربه‌ای غریب و منحصربه‌فرد است. در هر صفحه‌اش جمله‌ای وجود دارد که می‌توانید نقلش کنید. کاوشی است ژرف در اعماق روح انسان و ماهیت تمدن. سفر در دنیایی است که نمونه‌اش را کمتر دیده‌اید. رمانی عمیق و پرماجرا و فلسفی که ماه‌ها اسیرتان می‌کند.(پیمان خاکسار)

 

بعد از این اوصاف برویم سراغ دنیای هیجان‌انگیز و شگفتِ «جزء از کل»:

رمان از همان اول نفس‌گیر شروع می‌شود. می‌غلتید توی دریاچه‌اش و دنیای اطراف و خارج از کتاب را فراموش و زمان را گم می‌کنید.

جملات ریتم تندی دارد. گاهی چنان طولانی که نفس کم می‌آورید و گاهی کوتاه و ضربت دار. روایت به سرعت پیش می‌رود. کم‌کم اطلاعاتی از شخصیت‌ها به خواننده داده می‌‌شود؛ با حوصله و ریزنگارانه و به موقع.

موضوعاتی که شخصیت‌های کتاب با آن درگیر هستند و خواننده را هم در آن، گیر می‌اندازند، بزرگ و بغرنج انتخاب شده‌است؛ بحث‌های فلسفی و جهان شمول که دایره‌اش گسترده است. مثل آزادی، مرگ، بچه دار شدن یا نشدن، روابط دو جنس و عشق و …

:من آزادی ام را از دست داده‌ام(صفحه 7)

این یک نمونه از هزار است. جمله دیگر رهایتان نمی‌کند. نویسنده برای جمله به جمله حتی کلمه به کلمه‌اش فکر و قریحه صرف کرده است. کلمات به غایت معنارسان، متفاوت، غیرکلیشه‌ای، به جا و مناسب است. انگار خود نویسنده دست به تراشیدن زده است و کلمات را مثل گوهرهایی خاص، برای یک شمشیر خاص ساخته است و در نقطات مناسب تعبیه کرده است. توصیفات تازه و بکر است و در هیچ جایی در کتاب نمی‌توانید توصیف تکراری برای یک موضوع پیدا کنید.

جزء از کل رمان حجیمی است هر کس با دیدن ششصد و پنجاه صفحه کلمه با خود می گوید: چه نوشته؟ احتمالا حرف‌های تکراری را بارها تکرار کرده و ممکن است اولش جذاب باشد ولی در ادامه خسته کننده و ملال‌آور خواهد شد. اما چنین نیست.

هر چند در بخش‌های مختلف یک معنی و مفهوم را به گونه‌های مختلف بیان کرده و سعی کرده است از تکرار فرار کند.

این رمان پرحجم کتابی است که می‌شود چندین بار یک نفس خواند و هربار تازه یافتش.

شخصیت‌های کتاب، اعضای یک خانواده هستند. جسپر دین شخصیت اصلی که نویسنده یا راوی بخش اعظمی از کتاب است. زندگی پدرش مارتین دین را از زبان خود او نقل می‌کند که در کودکی چهار سال و چهار ماه در کما به سر می‌برده است و بعد از به هوش آمدن دچار احساسات عجیب و غریب و شاید بشود گفت تنفر از اطرافیان است. احساس جداافتادگی از اجتماع و مردم.

تری دین عموی جسپر دین و برادر ناتنی مارتین، برعکس او که زشت و منفور در اجتماع است به شدت محبوب و جذاب و دوست داشتنی است.

تری دین یک قاتل زنجیره‌ای معرفی می‌شود اما بازهم محبوب. این محبوبیت تا پایان عمر مارتین را درگیر می‌کند که همه جا حرف از برادر است و او؛ مارتین دین نمی‌تواند خودش را از زیر سایه‌ی تیره‌ی  تری دین بیرون بکشد.

شخصیت دیگر کارولین پاتس دختر ثروتمندترین مرد شهر. معشوق دین‌هاست. هر دو برادر عاشق او هستند و در رقابت با هم.

استرید مادر جسپر دین که هیچ وقت او را ندیده است زنی افسرده و تنها و بی‌نام و نشان که خودکشی می‌کند به شیوه‌ای که غافلگیرتان  کند. جسپر در زمان خودکشیِ مادرش، چندماهه است. او مدام در جستجوی شناخت مادر دنبال نشانه‌ها و خاطره‌ها و یادداشت‌های پدرش می‌گردد. در پایان رمان که به نظر می رسد داستان ادامه داشته باشد، سوار هواپیما می‌شود تا برای شناخت مادر و خانواده و آشنایان احتمالی به سفری دور و دراز برود.

ادی شخصیت جذابی دیگری که در پایان رمان بیشتر با او آشنا می‌شویم. مردی مرموز که سایه به سایه با مارتین است و همه‌جا به او کمک می‌کند، پول قرض می‌دهد و دائما در حال عکاسی از جسپر و مارتین است. جسپر به این رفتار بی‌اندازه مهربان و بدون منت پول‌های کلان قرض دادن ادی، مشکوک است که بی‌جا هم نیست.

 

جسپر و مارتین آدم‌های کتابخوان و باسوادی هستند. نقل و قول‌هایی از بزرگان فلسفه و روانشناسی در تکرار می‌کنند. شخصیت‌هایی که دچار یأس فلسفی و پوچی هستند. فکرها و ایده‌های عجیب و غریب به سرشان می‌زند. جامعه‌گریز هستند و در هزارتویی زندگی می‌کنند که خود ساخته‌اند تا از مردم دور باشند و هر کسی به راحتی به آنها دسترسی نداشته باشد.

در این بین، درگیر ماجرایی باور نکردنی می‌شوند که داستان اصلی رمان را می‌سازد. اتفاقاتی جذاب و غیرقابل پیش‌بینی که مثل آهنربایی تمام کلید‌های ماجرا را پیدا می‌کند.

قصه گویی استیو تولتز در کنار فلسفی‌نویسی‌اش به داستان‌های جنایی و معمایی می‌ماند. هیچ یک جمله یا اشاره‌ای به اتفاق و حرکت و صحنه‌ای نیست که بگذارد هدر برود و بی‌خود و بی‌جهت باشد.

اگر یک جا به یهودی بودن مادربزرگ جسپر دین، اشاره می‌کند، در جای دیگری از آن استفاده‌ای به جا می‌برد. اگر در جایی، آتش سوزی و شنیدن وهم آلود صدای تری دین که مرده  را می‌آورد، هر چند کوتاه اما در ذهن ماندنی، در بخش دیگری یادآوری می‌کند که آن صدا چرا بوده و چنین بوده است.

استیو تولتز را چنین تصور می‌کنم: مردی که ریز به ریز حرکات و رفتار انسان‌ها را موشکافی می‌کند، واکاوی می‌کند و در هر کدام دنبال معنایی باب رمانش می‌گردد. اندیشمندی که برای اندیشیدن به زندگی مدرن و کُنه انسان وقت صرف کرده و کوله بارش را پر کرده است از این معانی و آنگاه دست به قلم برده‌است.

استیو تولتز را نابغه‌ای بدانید که عجله‌ای برای مُهر نویسنده خوردن به هویتش ندارد. پنج سال وقت گذاشته برای نوشتن جزء از کل  و اشاره می‌کند که در زمان نوشتن رمان تحت تأثیر کنوت هامسون، لویی فردینان سلین، جان فانته، وودی آلن، توماس برنارد و ریموند چندلر بوده است.

 

تنها نقدی که بر رمان شده است از جان فریمن منتقد روزنامه نیویورک تایمز می‌گوید: اگرچه لحظات بسیار سرگرم‌کننده و خوبی در کتاب وجود دارد اما کتاب تلاش می‌کند اختلافات زیادی میان جسپر و مارتین در تفسیر وقایع روزانه نشان دهد اما در عمل شکست می‌خورد چرا که آنها کاملاً شبیه هم رفتار می‌کنند. .

 

 

 

برای خرید کتاب جزء از کل کلیک کنید

افروز جهاندیده

در این سایت معرفی کتاب می‌خوانید، جزوه‌های درسی و سوالات امتحانی را می‌توانید دانلود کنید.

دیدگاهتان را بنویسید