«عالیجناب میم» همان «محمود دولت آبادی» بزرگ ادبیات ما است. «میم و آنِ دیگران» نام کتابی از ایشان است که در این کتاب 166 صفحهای به دوستان نویسنده و هنرمندش میپردازد. از اخلاق و هنرشان تا سبک کارشان و …
این کتاب شامل 23 یادداشت است دربارهی همنسلان و پیشینیان محمود دولت آبادی. ایشان دربارهی این کتاب گفته بودهاست: «این کتاب دربارهی دوستان نویسنده، شاعر، نمایشنامهنویس و هنرمندی است که آن را دربارهی آدمهای همدورهی خودم نوشتهام و در آن از کسانی چون جلال آلاحمد، سیمین دانشور، اکبر رادی، علیاشرف درویشیان و دیگران حرف زدهام.»
از کسانی در این کتاب نام برده شده و بخشی را به آنها اختصاص داده شده است این اسامی هستند:محمدعلی جمالزاده، جلال آلاحمد، سیمین دانشور، مهدی اخوانثالث، احمد شاملو، محمدعلی سپانلو، جواد مجابی، علیاشرف درویشیان، سهراب شهیدثالث، پیتر هاندکه، آرتور میلر، عبدالحسین نوشین، بهرام بیضایی، اکبر رادی،هوشنگ گلشیری، رضا براهنی، ناصر تقوایی، محمدرضا لطفی، سارا دولتآبادی، محمدحسین ماهر، فریدون آدمیت و جیمز جویس.
بخشی از کتاب میم آنِ دیگران :
«دریغا… که ما در مرگ یکدیگر را مییابیم. چنان که انگار با قهر زادهایم، با قهر میزیییم تا با آن بمیریم. نه پنداشتهشود مشخصا کس یا کسانی مورد قهر کس یا کسانی هستند. اصلا چنین قصدی در کار نیست. قصد اینست تا گفته شود در این روزگار عموما چنین است که روحیهی قهر بر روابط میان هنرمندان حاکم است، سلطهی قهر تا حد تکهپارهشدن شَعرهای رابطه. و این حالت فرساینده چندان به درازا میکشد تا مرگ شخصیت در شخصیترین واکنش عصبی است در موقعیتی که مجالهای ارائه از وی سلب شده است. اما چون هنرمند در سایهی تنهایی قرار میگیرد، چن در عزلت ناگزیر خود بیگانه و دچار میماند، عجب نیست اگر وی از درِ انکار درآید. انگار نیاز خود به محیط و فضای جمعی خلاقیت و انگار نیاز به عرصهی اجتماعی فرایندهای خویش-انکاری که نخست حالتی خوشایند در آن حس میکند، چون با نفی غیر خود توأمان است و احساسی ایجاد میکند که انسانِ تنها در پیلهای از محافظت و مراقبت غنوده و آسوده است؛ اما این احساس دلچسب و فریبا که با نفی آغاز شده چندان گوارا نمیماند، زیرا در همان نقطه نمیایستد. حرکت میکند، روان میشود تا اندکاندک و به تدریج انکارِ همهکس، همه چیز و سرانجام انکار و امحاء خویش را در پی بیاورد…»