مکتب پارناسیسم و اصول آن چیست؟

 

 

 چرا هنر برای هنر؟

هر مکتب ادبی و هنری در پی تحوالات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به وجود می‌آید. مکتب «هنر برای هنر» هم استثنا نیست. بعد از تحولات و انقلاب فرانسه در قرن نوزدهم میلادی، زمزمه‌های آن شنیده شد. کم‌کم جان گرفت و به صورت یک مشرب، طرفداران زیادی پیدا کرد.

«هنر برای هنر» بر علیه رومانتیسم ذهن‌گرا، توقع آموزنده و مفید بودن هنر پا گرفت. تظاهراتی بر علیه رومانتیسم بیشتر و کلاسیک کمتر بود. مفیدبودن یعنی هنر در اختیار آموزش، اخلاق و اجتماع و پرورش اندیشه بشر باشد. مثل رمان‌های کلاسیک که دایره‌المعارفی از علوم مختلف بودند که با خواندن آنها اطلاعات عمومی فرد بیشتر می‌شد. یا مثل رومانتیسم که هیجانات و احساسات و افکار را بیان می‌کردند و بی‌توجه به لفظ و فرم ظاهری اثر بودند. یا مانند ناتورالیسم که به طبیعت بشری توجه ویژه‌ای نشان می‌داد. هر کدام هدفی را دنبال می‌کردند که باید در قالب هنر ارائه می‌دادند.

مکتب رومانتیسم چیست؟ اینجا بخوانید

تفکر مفید بودن هنر را «سن سیمون» آغاز کرد و طرفداران زیادی گرد خود جمع‌آوری کرد. این گروه معتقد بودند که باید هنرِ خود را برای پیشرفت جامعه به کار بست. چگونه؟ با برانگیختن حس همدردی و همکاری یا عشق و برادری بر اخلاقیات جامعه تأثیر مثبت و مفید گذاشت.

این هنرمندان باعث وجود آمدن مکتب «هنر برای هنر» شدند. «هنر برای هنر» مکتب واضح و مشخصی نیست. گروه مشخصی ندارد. بنابراین تئوری ثابت و مسجلی هم ندارد. شاعران و نویسندگان این مکتب هر کدام به جنبه‌ای از این مشرب پرداخته‌اند و متفق‌القول نبودند. هر چند در مکتب «پارناسین‌ها» بعدها، این تئوری‌های لازم، منسجم و ثابت شکل می‌گیرد و ارائه می‌شود.

«بنژامن کنستان» نخسین کسی که می‌گوید: « هنر برای هنر و بدون هدف.» چون هر هدفی، هنر را از طبیعت خود دور می‌کند.

بعد از او «ویکتور هوگو» عبارت «هنر برای هنر» را اعلام کرد و بعد در مباحثات ادبی راه یافت. قبل از آن در مجموعه‌ای از اشعار خود به نام «شرقیات» که توجه ویژه‌ای به ساختار، قالب و قافیه و وزن داشته، آزادی در شعر را اعلام کرده بود. طرفداران «هوگو» و «هنر برای هنر» این کتاب را کتاب مقدس شعر می‌شمردند. معتقد بودند بهره و فایده‌دار بودن شعر، نزول ارزش هنر است. هنر از نظر آنها جلال و ارج خدائی داشت. پس هیچ انتظاری، اعم از اخلاقی یا فایده دیگر نباید از آن داشت.

اصل مهم هنر برای هنر چیست؟

آنها هنر را دلیل زندگی می‌دانستند. زیبایی را تسلی‌بخش از درد و رنج پایان‌ناپذیر زندگی می‌دانستند. تنها وجود هنر به خودی خود و بدون غرض و هدف مشخصی برای این تسلی کافی است.

آنها ادعا می‌کردند که هنر، زیبایی است. اگر بخواهیم هنر را به اوج زیبایی برسانیم باید از افکار و اندیشه‌های فلسفی و اخلاقی و غیره عاری کنیم یا دور نگه داریم.

پس زیبایی و لذت‌بخش بودن آن، اصل مهم هنر برای هنر است.

تئوفیل گوتیه یکی از طرفداران «هنر برای هنر» در این مورد می‌گوید: «فایده‌اش چیست؟ زیبا بودن! آیا همین کافی نیست! مثل گل‌ها، مثل عطرها، مثل پرندگان، مثل همه چیزهایی که بشر نمی‌تواند به میل خود تغییر دهد و ضایع کند، بطور کلی هر چیز وقتی که مفید شد دیگر نمی‌تواند زیبا باشد، زیرا وارد زندگی روزمره می‌شود، شعر نثر می‌شود و آزاده برده می‌گردد. همه‌ی هنر همین است. هنر آزادی است، جلال است، گل کردن است و شکفتگی روح است در بطالت. نقاشی و مجسمه‌سازی و موسیقی مطلقا به درد هیچ‌چیز نمی‌خورند…»

«هنر برای هنر» چگونه خودش را به جامعه‌ی هنری و ادبی اثبات می‌کرد؟

هنر برای هنر، در فلسفه از نظریات «کانت» در مورد زیبایی و زیبایی‌شناسی برای اثبات حقانیت خود وام گرفت.  یکی از چهار شرط «کانت» برای زیبایی این است: لذت حاصله از درک شیء زیبا خالی از هر گونه نفع و غرض باشد. مانند خانه‌ای زیبا که زیبایی آن جدا از راحتی و قابلیت سکونت و مقاومت است.

شرط بعدی که هنر برای هنر برای اثبات خود به کار برده است «غائیت بدون غایت» است. یعنی متناسب بودن یک اثر بدون آنکه هدف مشخصی داشته باشد. به عبارت بهتر روابط بین عناصر تشکیل‌دهنده مهمتر از توجه به تک‌تک آن عناصر به صورت جداگانه است. این از نظر کانت یک نوع «هستی درونی» است که باعث مفید یا اخلاقی بودن آن می‌شود نه با گنجاندن محتوای اخلاقی.

 

و بالاخره «پارناسین‌ها» که شاخه‌ای از «هنر برای هنر» هستند در سال 1860 به سرکردگی «لوکنت دولیل» تحث تأثیر «هنر برای هنر» روش ادبی خود را پایه گذاشتند و با اصولی مشخص و معین.

«پارناس» یعنی چه؟

در لغت نام کوهی است که بنا به افسانه‌های یونان باستان، آپولون خداوند شعر و شراب، نیز نه خواهری که فرشتگان نگهبان هنرهای زیبا بودند در آن زندگی می‌کردند.

«پارناس» به مجموعه شعر شاعران مختلف هم می‌گویند.

سال 1866 تعدادی از طرفداران «هنر برای هنر» دور هم جمع شدند و اشعار خود را در قالب یک مجموعه منتشر کردند که به این مجموعه پارناس می‌گویند. با استقبال فراوانی مواجهه شد و چند مجموعه دیگر چاپ کردند که باعث شد نام پارناس بیشتر بر سر زبان‌ها بیفتد و عملا «مکتب پارناسین» پایه گذاشته شود.

اصول مکتب پارناسین‌ها چیست؟

(نقل از مکتب های ادبی دکتر رضا سیدحسینی)

-کمال شکل، چه از لحاظ بیان و چه از لحاظ انتخاب کلمات

-عدم دخالت احساسات و عدم توجه به آرمان و هدف

-زیبایی قافیه

-وابستگی به آئین «هنر برای هنر»

کاملا مشخص است که پارناسین‌ها کار چندانی با محتوا ندارند و توجه آنها بیشتر بر فرم و قالب اثر است که ادبی و هنری و زیبا باشد.

پارناسین‌ها از ذهنیت_ سوبژکتیویسم_ دوری می‌کردند. یعنی همان چیزی که در مکتب رومانتیسم اصل است. پس مخالف رومانتیسم هستند. ولی موافق کلاسیسم که جنبه ذهنی ندارد و بیشتر عینی است. زیبایی را بدون دخالت احساسات بیان کردن را هنر می‌دانند. اوج هنر و آفرینندگی را در آرامش روح شاعر که عاری از احساسات و غلیان حسی و فکری باشد می‌دانند و همچین مصراع‌های آهنگین و مستحکم که شعر را مثل تابلو نقاشی یا مجسمه‌ای ظریف‌تراش و فناناپذیر تبدیل کند.

آنها با ساختار محکم اثر هنری با استفاده کلمات زیبا و تراش‌خورده سعی داشتند ظاهری زیبا به اثر بدهند تا لذتی از خوانش آن حاصل آید. لذتی ماورایی که فقط در هنر می‌توان آن را جست. بنابراین مکتب پارناسین مختص طبقه‌ی خاصی از مردم بود. طبقه‌ای که بتواند این کلمات را بخواند و درک کند: یعنی تحصیل‌کرده‌ها!

مخالف پارناسین‌ها و هنر برای هنر «ادبیات مدنی» است. شعارش: توی می‌توانی شاعر نباشی / اما مجبوری شهروند باشی، است. به مقابله با هنر برای هنر می‌پردازد  دقیقا نقطه‌نظر مخالف پارناسین‌ها را دارد که اثر و هنر باید فایده‌ای اخلاقی، سیاسی و اجتماعی در برداشته باشد وگرنه به چیزی به درد نخور تبدیل می‌شود. کاربردی بودن هنر برای «ادبیات مدنی» اهمیت دارد.

*

*

*

 

پ.ن: این نوشتار با کمک کتاب «مکتب‌های ادبی» «دکتر رضا سید حسینی» نگاشته شده است.

افروز جهاندیده

در این سایت معرفی کتاب می‌خوانید، جزوه‌های درسی و سوالات امتحانی را می‌توانید دانلود کنید.

دیدگاهتان را بنویسید