آیا کِشتی شکستگانید!؟ لااقل باد شُرطه را دریابید!
از همان جمله اول وارد فضای کدر و خاکستری و دلگیر مغازه ای می شوید وسط ناکجاآباد، که عجیب ترین اتفاق ممکن برای مردم آنجا در حال رخ…
از همان جمله اول وارد فضای کدر و خاکستری و دلگیر مغازه ای می شوید وسط ناکجاآباد، که عجیب ترین اتفاق ممکن برای مردم آنجا در حال رخ…
از آنجایی که در کشوری زندگی می کنیم که هر لحظه اتفاقی می افتد که آبستن اتفاقات دیگری است بیاییم یلدامان را با پیشگیری نجات دهیم. وقتی می خواهید…
حمیدرضا آتش برآب، مترجم در مقدمهی کتاب نوشته است: «آقایان! خانمها! گوش کنید! شما یکی از دشوارترین، دراماتیکترین و غیر قابل هضمترین رمانها را در دست دارید. اکنون چیزی بیش…
بودن کلمهای است که هر کسی که به خودش زحمت تفکر و تعمق بدهد با خود درگیر میکند. من چرا هستم؟ چرایی زیستن و وجود داشتن. زنده بودن و…
کفشهای کتانی صورتیِ تو، دائم توی خانه میگردند. صبحها بیرون از درِ خانه جفت میشوند تا بروند مدرسه. وقت ناهار که میشود، میآیند زیر میز ناهارخوری جلوی صندلی سوم…
«دود ملایمی زیر طاق های ضربی و گنبدی کاروانسرای آجیل فروش ها لمبر می خورد و از دهانه ی جلو خان بیرون می زند. ته کاروانسرا چند باربر در…