یادداشتی بر انجیل میرزا/ محسن زهتابی
رمان «انجیلِ میرزا» نوشتهی «محسن زهتابی»، روایت و تفسیری نو از زندگی میرزا کوچکخان جنگلی (1259-1300.ش) یا سردار جنگل است. در این رمان، شخصیت بزرگ و قهرمان میرزا، مردی میبینیم که سفیدی مطلقش به خاکستری گراییده است. محسن زهتابی در انجیل میرزا او را مردی مانند دیگر مردم قشر خودش ترسیم کرده که زندگیشان با فرد عامّی تفاوت چندانی ندارد. کودکی و کسب علم در محضر پدر را به شک و شبههای که دوستش در دلش میاندازد متصل میکند. دوران جوانیاش با جوانسریها و ارضای امیال شهوانی میآمیزد و سر از فاحشهخانه درمیآورد، هرچند مردی مذهبآموخته و ملّا است. پدرش ملای زمان و شهرش بوده و میبایست جای پدر را بگیرد. اما میرزای نظامیشده و جنگجو، سر پرسودایی دارد که عشق پرشور جوانی او را شبانه به خانهی دولتمردی به نام امینآلدوله میکشاند و دختر او، آی گل را باردار میکند و زخمی از او به یادگار برمیدارد. میرزا زبان و تندوتیزی دارد که خصلت ویژهاش است. او وطنپرست، مردمدوست و حقخواهی است که خود را فراموش نکرده است. بلکه در پی ساختن خانه و کاشانهای زیبا و رفاه برای زن و دو دخترش است و از لذّتهای دنیا بهره میبرد. تمام این صحنهها و تصاویر، چهرهی میرزای بزرگ را گونهای دیگر ترسیم میکند. میرزایی که شخصیت ملّی دوستداشتنی، قدرتمند و زیرک است اما از عیب و خطا نیز عاری نیست.
رمان از چند دقیقه قبل از مرگ میرزا شروع میشود و مرور خاطراتش در لحظات پایانی زندگیاش است از نگاه راوی دانای کل. یک واپسگردی و نگاهی کوتاه به زندگی پرفرازونشیب خود که چه بوده و چه کرده و چه شده و چگونه شده است. قاعدتا باید زاویه دیدِ میرزا باشد، اما این چنین نیست و راوی و زاویه دید دانای کل است که گاهی محدود و گاهی نامحدود روایت میکند. این نوع روایت به مخاطب القا میکند که میرزا این اتفاقات را مرور نمیکند بلکه فردی خارج از آن صحنه، دور از میرزا ولی ناظر است که برشهایی از زندگی میرزا را انتخاب کرده است و برای او نمایش میگذارد. این انتخاب نویسنده و زمان و تاریخ است که احمد پسر حسن ارتباط چندانی به میرزا ندارد. شاید میرزا اصلا او را ملاقات هم نکرده باشد. این انتخاب میرزا نیست که توی قهوهخانه چه گذشت وقتی مردی برای قشونکشی و دعوت به مبارزه از گرد راه رسید و چندین صحنهی دیگر از امکان حضور شخصیت در آن صحنهها وجود نداشته است. هر فصل از رمان به نام شخصیتی از افراد و اطرافیان تاثیرگذار بر میرزا نامگذاری شده است که در آن فصل برخورد و کنشهای همان فرد در حول محور زندگی میرزا و هدف و جنبشش ترسیم میشود. میرزا مرکز دایره است و آنچه از افراد دیگر روایت میشود حول محور او میگردد و ابعادی از شخصیت یا زندگی و مسیر حرکت میرزا را بر مخاطب آشکار میکند یا روند پیرنگ را پیش میبرد.
انجیلِ میرزا، آمیزش تاریخ و داستان است. چنانکه نویسنده نیز در پشت جلد کتاب اذعان میدارد، بازنمایی از میرزا کوچکخان نیست. بازآفرینی میرزاست با تخیّل و زبانی که با ظرافتهای زیباییشناسانهاش سعی در روایت داستانی تاریخمدار دارد. اما نه آن معنا از تاریخ که پیش از این بوده، این تاریخ رویکردی انسانگرایانه است به میرزایی که اسطوره و افسانه میشود. میرزایی را که قهرمانی بدون خطا، ماورایی و معصوم است میزداید و میرزای دیگری که پای آن روی خاک همین زمین است خلق میکند. این رمان هم تاریخ است و هم نیست. «تاریخ، داستانی است که هر فرهنگ دربارهی گذشتهاش بازگو میکند و نه مجموعهای از واقعیتهای قابل اثبات…»[1] از این نظر تاریخ است. تاریخ و داستان عناصر مشترک زیادی باهم دارند. مهمترین آنها روایت است. استفاده از روایت و داستانپردازی در ادبیات کهن فارسی در تاریخ بیهقی، تاریخ جهانگشای جوینی و … دیده میشود. چنانکه جذابیّت این متون کهن وابسته به نوع پرداخت و روایت آنهاست که برساختهی حقیقتمانندی، کشمکش، گفتگو و صحنهسازی است. در انجیل میرزا نیز روایت تاریخی و داستانی با جزئیات زندگی انسانی نوع تازهای از رمان نو تاریخی را رقم زده است.
آنچه در انجیل میرزا رخ داده، میرزایی است که از تاریخ برداشته شده و در درون قالبی نو که انعطافپذیری بالایی دارد قرار داده شده است. میرزا لذّتهای گناهآلود را تجربه میکند، به دین و اعتقادات خود و پدرانش شک میکند، آنچه در تاریخ نیست و در داستان هست جزئیات زندگی است که برای تاریخ ارزشی ندارد ولی برای انسان و انسانمداری و ادبیات ارزشمند است. همین جزئیات ریز و آشنا زندگی انسانی است که میرزا را از نو میسازد و میشود آنها را مانند کلاژهایی بر زندگی تاریخی میرزای تاریخ قرار داد. اشراف نویسنده بر محیط و فضای آن زمان، رسم و رسومات و سرگرمیها، پاتوقها، گذرها ستودنی است. لحن و کلام شخصیتها و راوی متناسب با فضای داستانی، خوشساخت است. شکافهای گویای متنی در جایجای رمان، لذّت کشف و شهود را به خواننده میدهد و درعینحال رمان را از اطناب و درازگوییهای بیهوده و خستهکننده دور ساخته است.
همسازی انجیل و میرزا:
شاید انجیل که کتاب مقدس مسیحیان است برای میرزای مسلمان و شیعه گزارهی مناسبی نباشد. اگر هدف نویسنده را سعی در جهانشمولنمودن میرزا درنظر بگیریم شاید پذیرندهتر باشد. اما آنچه در کتاب از اعتقادات میرزا روایت میشود تناقضی عمیق ایجاد کرده است. از عیسی در اناجیل مختلف روایتهای مختلف شده است. میرزا به تاریخ ایران تعلق دارد و انجیل کتاب مقدس مسیحیان است. وجه تفاهم این دو، تفاسیر مختلفی است که از انجیل نگاشته شده است. طبق نظریات کولریج[2]( 1772-1834.م) منتقد و نظریهپرداز انگلیسی، باید کتب مقدس و انجیل را مثل هر کتابی دیگر خواند و تفسیر کرد. تفاسیر مختلف آزاد باشد تا بتسازی متون از بین برود. «کولریج میگوید نباید انجیل را به این دلیل که منشاء آن موثق است و کلام خداوند است تقدیس کنیم، ولی ما وثوق و اقتدار کلام آن را از طریق تجربهی خویش میپذیریم زیرا آن را حائز ارزش شاعرانه نمادین میدانیم به عبارتی رسانندهی شکوه و عظمت الهی است.»[3]
و این انجیل اولین انجیلِ میرزا کوچکخان جنگلی است. عیسی مسیح نجار بود، میرزا هم. عیسی را یکی از نزدیکانش یا بهترین یارش یهوه به کشتن داد، میرزا را نیز خیبر، همرزم و مورداعتمادش. میرزا پدر و مادرش را در کودکی از دست داد، مسیح نیز. اما انجیل کتاب مقدس و دینی است، میرزا فردی عامی است که به جهت مبارزاتش برای آزادی و وطن به اسطوره تبدیل شده است. عیسی اسطورهی دینی است و میرزا اسطورهی سیاسی ملی. این وجه تفارق شکاف عمیقی بین انجیل در کنار نام میرزا ایجاد میکند که زهتابی تلاش کرده با ایجاد همسانیهایی با داستان زندگی عیسی این شکاف را پر و انجیل را به میرزا نزدیکتر کند.
هر متن ادبی یک خوانندهی پنهان دارد. نویسنده در زمان خلق اثر ادبی خوانندهای در درنظر دارد که برای آن می نویسد. او را در مقابل خود میبیند و برای او روایت میکند.[4] خوانندهی ضمنی این رمان کسانی هستند که میرزای تاریخی را با چموخم داستان مبارزاتش میشناسند و حالا میبایست این روایت متفاوت از زندگی او را نیز بخوانند. بُعدی تازه از زندگی میرزا، برای کسی که او برایش قهرمان و اسطوره است. گستردگی خوانندهی نهفته در این رمان زیاد نیست و چهبسا تاریخپژوهان و تاریخدانان و علاقهمندان به سیاست، بهاینگونه روایتها توجه نشان ندهند و آن را نوعی تحریف تاریخ بدانند. ارزشمندی این کتاب از نظر تاریخی مقبول نخواهد بود و از زمرهی تاریخ و سیاست و اسطوره طرد خواهد شد. اما از نظر جایگاه در داستان و رمان کتابی قابلتوجه و تأمل است. ساختار زبانی خوشساخت و مرتبی دارد. نویسنده در مسیر پیرنگ آن و اتصالاتی که روایت میرزا در زمان مرگش را به روایت از دیگران میرساند، موفق عمل کرده است. آیرونی در متن رمان کم نیست و گاهی توقع خواننده را از متن بالا میبرد. گفتگوهای خستهکننده و طولانی که مقتضای رمانهای تاریخی دیده نمیشود. و در پایان انجیلِ میرزا کتابی یگانه در ادبیات داستانی خواهد بود.
کپی با ذکر نام نویسنده (گل افروز جهاندیده) یا منبع (golafrouz.ir) بلامانع است.
پ.ن
[1] درسنامهی نظریهی ادبی، مری کلیگز. ترجمه سخنور، دهنوی، سبزیان. 1401.ص 169
[2] Samuel Taylor Coleridge
[3] همان ، ص 254
[4] برای اطلاعات بیشتر نظریهی خواننده نهفته از ایدن چمبرز را در کتاب دیگرخوانیهای ناگزیر، مرتضی خسرونژاد بخوانید.