مجموعه داستان «از چهارده سالگی میترسم» به دو بخش تقسیم شدهاست. آغاز کتاب با داستانی بلندتر نسبت به بقیه به نام «قول و قرار» شروع میشود و بخش دوم از چهارده سالگی میترسم. شاید این داستان بلند قول و قرار که اول کتاب آورده شدهاست در چاپ اول نبوده و بعدها اضافه شدهاست، نمیدانم. من چاپ دوم این کتاب را در اختیار دارم.
از چهاره سالگی میترسم مجموعهای است با نگارشی ساده و روان و خواندنی و صمیمی. نویسندهی این کتاب «حسن محمودی» از نویسندگان تقریبا پر کار است و کتابهای قابل توجهی از او به چاپ رسیده که این یکی شاید در حد باقی کتابهایش که خواندنیتر است، نباشد. اما خواندنش خالی از لطف نیست.
این مجموعه شامل هشت داستان کوتاه است با موضوعات متنوع و خاص، با نامهای : قول و قرار، ناحنها و آواز، ناخنها و دود، سی در، حکایت ماریا و مرد غریبه، از چهارده سالگی میترسم، دیشب توی باران گم شدیم، پلههایی که بالا نرفتهام.
قسمتی از متن کتاب از داستان حکایت ماریا و مرد غریبه:
« ماریا از تور بیرون میآید. سرتاپای سام را برانداز میکند. سام بیدهان و زبان، خیره میماند به زنِ زیبا. ماریا بالای تپه میرود. یک قطره آب به بدنش نمانده. برابر چشمان مبهوت ماندهی سام، در دل جنگل گم میشود. لباسهای سام خیس و سنگین است. دیسک کمر دوباره سراغش میآید. دست به کمر با احتیاط روی تنهی زیتون مینشیند. خستگیاش که کمی در میشود، تور را از نو به آب میاندازد. شرجی هوا کلافهاش کرده. تا دم ظهر صبر میکند. باد خنکی میوزد. آسمان آبی یکدست است. تنور زودتر از دفعهی اول تکان میخورد. سنگین است. بار دوم هم ماریا داخل تور است. اینبار لباسهایی به تن دارد که سام برایش میفرستد. سام ماریا را هیچوقت در آن لباس ندید. یکبار که برای گیسو با حسرت از لباسها گفت، گیسو لب برچید، آرام به داخل اتاق خزید…»
برای جزئیات بیشتر و خرید کتاب از چهارده سالگی میترسم کلیک کنید