چگونه از نقطه صفر، نوشتن و نویسندگی را شروع کنم؟

 

آیا می‌خواهید نویسنده شوید؟

آیا می‌خواهید بنویسید و فکر می کنید نمی‌توانید؟

آیا فکر می‌کنید نویسنده شدن خیلی چیزها لازم دارد که شما ندارید؟

آیا هزار تا فکر دیگر می کنید برای همین نمی توانید تصمیم نوشتن را عملی کنید؟

خب اگر واقعا واقعا واقعا می‌خواهید بنویسید، پس چرا معطلید! چرا مثل غازقولنگ ها زل زده اید به در و دیوار و  ول می‌گردید توی فضای مجازی و وقت تلف می کنید تا ننویسید!؟ تنها کاری که باید بکنید این است بنشیند و بنویسید. یا حتی بایستید و بنویسید. یا حتی اگر توانستید بدوید و بنویسید!

فقط باید بنویسید همین و بس!

هیچ شیوه، فرمول، روش خاص یا علمی نیاز ندارید. کافی است یک صفحه سفید داشته باشید یا یک گوشی یا لپ تاپ، یا هر چیز دیگری که می شود روی آن نوشت. برگ دستمال کاغذی، پاکت سیگار، کف دستتان اصلا. فقط بنویسید.

تصور کنید تنها هستید و موزیک شادی پخش می‌شود. از آنهایی که سعی دارد وادارتان کند قِر سالها را بریزید. اما مثل من در حد اردک جزایر گالاپاگوس بلدی برقصی! خب عیبی ندارد. تازه خجالت هم ندارد. ولی داری سعی ات را می کنی که برقصی چون برای خودت و دل خودت می رقصی. خودت را کمی تکان می دهی. بعد ریتم می افتد توی تنت و سعی می کنی به رقص هایی که قبلا دیده ای و در ذهن داری دستبرد بزنی و تقلید کنی. این فکر عالیه. پس آن تقلیدی ها با حرکات خودت مخلوط می شوند و تبدیل به یک رقص ابداعی و مرکب می شوند. اینجا اصلا مهم نیست رقصت خوب است یا بد. خودِ نفس رقصیدن مهم است و تو داری انجامش می دهی.

نوشتن هم همین وضع را دارد! نترس، هر جور راحتی بنویس. مزخرف بنویس، پراکنده بنویس، چرند بنویس، اصلا فحش و فضیحت بنویس. فقط جون هر کی دوست داری بنویس.

حالا حاضرید بنویسید؟ اوکی. حالا حتما می گویید نمی‌دانید چه بنویسید! خب اگر شما از آن تعدادی هستید که  می‌دانید چه باید بنویسید، چون  قبلش توی ذهنتان آماده اش کرده اید که خوش به حالتان.  خیلی خوشبختید! ولی اگر از آن عده ای هستید که نمی دانید چه بنویسید! لااقل یک چیزی، یک کلمه ای، یه فکر خامی، در ذهن دارید که می‎خواهید بنویسید. آن هم ندارید؟ خب اشکال ندارد. فقط یک کلمه، روی هوا پیدا کنید و بنویسید. لازم نیست جمله بندی کنید، یا مرتب روی خط بنویسید، هر جای صفحه که عشقتان کشید بنویسید. بعد چندتا کلمه ی دیگر، بعد هم چند تای دیگر، حالا به کلمات نگاه کنید. چی دستگیرتان می شود؟ حالا در مورد هر کدام که دوست دارید، یا از آن متنفرید، یا هر حسی در موردش دارید، بنویسید. لازم نیست فکر کنید، چگونه بنویسم که خوب باشد یا با کدام جمله شروع کنم یا از کجا شروع کنم بهتر است! فقط بنویسید. همین.

در پایان متنی دارید که نوشته اید! هورا! متنی را نوشته اید!

این تمرین خشک شدن ذهن و قلم است. با این روش می‎توانید ذهنتان را آبیاری کنید. یا قلمتان را گرم کنید برای نوشتن. برای بهتر و بهتر و بهتر نوشتن.

روی من یکی خوب جواب داده. پس آمدم که به شما بگوییم راز خشکیدگی قلم و ذهن را کشف کرده و امتحان کرده ام. فقط قول بدهید مثل راز حفظش نکنید به دوستانتان اطلاع دهید.

من نویسنده ی حرفه ای نیستم. ولی در حد خودم نویسنده هستم. خودم و صدای خودم و قلم خودم را دارم. هر چه را تجربه کرده ام در نوشتن و خواندن اینجا در اختیارتان می گذارم، این کم چیزی نیست رفقا!

پس حالا هی مثل غازقولنگا نشین و زل نزن به در و دیوار و غیره. فقط بنویس.

 

 

 

*خیلی ممنون که کپی می کنی، بی زحمت منبع و نویسنده رو هم کپی کن! مرسی 🙂

افروز جهاندیده

در این سایت معرفی کتاب می‌خوانید، جزوه‌های درسی و سوالات امتحانی را می‌توانید دانلود کنید.

دیدگاهتان را بنویسید