«کتاب رواندرمانی اگزیستانسیال هم راهنمایی برای درمانگران است و هم نوعی درمان بهشمار میرود: هر کس که آن را بخواند، عمیقا تحت تأثیر قرار میگیرد و خردمندتر میشود انگار چندین ساعت به گفتوگو با کسی نشسته که عزمش را برای عبور از ژرفترین مشکلات بشری جزم کرده است. داستایفسکی، تولستوی، کافکا، سارتر، کامو و بسیاری دیگر با نویسنده همآوا شدهاند تا از دلواپسیهای غایی بشر بگویند.
مخاطبان اصلی کتاب، دانشجویان و رواندرمانگران بالینیاند ولی بهدلیل سبک قابلفهم و عاری از اصطلاحات تخصصیاش، برای خوانندهی معمولی نیز قابلدرک و بسیار جذاب است. یالوم پس از نوشتن این کتاب و برای بسط نظریهی اگزیستانسیال بود که به ابزار داستان روی آورد و آثاری چون ونیچه گریست… و مامان و معنی زندگی را خلق کرد. او خود رواندرمانی اگزیستانسیال را کتاب مرجع تمامی آثار دانسته که پس از آن به رشتهی تحریر درآورده است.»
این دو پاراگرافی که در معرفی کتاب «رواندرمانی اگزیستانسیال» خواندید در پشت جلد همین کتاب، مختصر و دقیق آن را معرفی کرده است.
شاید عنوان رواندرمانی، ذهن مخاطب را بهسمت بیماری و مشکلات روحی و روانی انسان ببرد و تصور کنید برای بیماران و درمانگران مناسب باشد. اما من توجه شما را به عبارتی در معرفی بالا جلب میکنم. «برای عبور از ژرفترین مشکلات بشری». بله، این کتاب برای هر انسانی کاربردی است. وقتی اسم اگزیستانسیال همراه با رواندرمانی میآید یعنی بشر، انسان، فارغ از طبقهبندیهای مختلف.
اگر نمیدانید اگزیستانسیال چیست اینجا کلیک کنید.
بخشهای این کتاب و مباحثی که بشر را درگیر خود کرده در چهار فصل مجزا بیان شده است: مرگ، آزادی، تنهایی، پوچی.
«اروین د. یالوم» نویسندهی این کتاب، با جزئیات فراوان و موشکافی تمام این مفاهیم را تبیین کرده و ارتباط و تأثیر آنها بر زندگی انسان را نشان میدهد؛ که چطور در بدترین حالت، باعث مشکلات روانی حاد میشود و چطور باید با آنان کنار آمد و زندگی کرد. چون این مفاهیم با بشر زاده شدهاند و با بشر نیز از بین خواهند رفت. پس هر انسانی بدوناستثناء با مقولاتی چون مرگ، آزادی، تنهایی و پوچی دستوپنجه نرم کرده، میکند یا خواهد کرد.
جذابیت کتاب، داستان و روایتهاییست از انسانهایی که زندگی آنها نمونه و مثالی زنده از مشکلات روانی است و در لابهلای مفاهیم تئوری بیان میشود. آدمهایی با مشکلاتی آشنا، شاید مشکل یک یا چندین نفر آنان، مشکل من و شما نیز باشد. «یالوم» علاوهبر رواندرمانگر و روانشناس و پژوهشگر این حوزه، داستانپرداز خوبیست. در رمانهایی مانند: و نیچه گریست، مامان و معنی زندگی و چندین کتاب دیگر این تبحر را نشان داده است.
خرید رمان مامان و معنی زندگی از اروین د یالوم
پس اگر با دست گرفتن این کتاب حجیم با هفتصد صفحه، هراس به جانتان افتاد، نگران نباشید جذابیت داستانها و روند بیان مفاهیم شما را در خود غرق خواهد و درحین خواندن، با خود میگوید که هیچوقت این چنین درک نشده بودید که «یالوم» شما را درک کرده و حالتان را توضیح میدهد، آلام و پریشانیهای شما پاسخ و تسکین مییابد.
در معرفی پشت جلد کتاب، اسامی نویسندگان برتر ادبیات آورده شده است. این نویسندگان مکتب اگزیستانسیال هستند که در رمانها و داستانهایشان و در قالب شخصیتهاشان به مشکلات بشری پرداختهاند. ارجاعهای مناسبی به شخصیتهایی مانند مورسو در بیگانهی کامو، یا طاعون از کامو شده است. یا در مورد زندگی تولستوی که در پنجاه سالگی به فکر خودکشی افتاده است، یا در مورد شخصیتهای رمانهای فیلسوف بزرگ سارتر، مخصوصا در رمان تهوع و … این ارجاعها ما را در تفسیر بهتر رمان و شخصیتهای معروف ادبیات یاری میدهد.
من کتاب «رواندرمانی اگزیستانسیال» را به داستاننویسان و ادبیاتدوستان نیز توصیه میکنم. کتابی است که علاوهبر خودشناسی به درک بهتر رفتار و کردار آدمهای اطرافمان نیز کمک میکند. بدون شک برای خلق شخصیتهایی باورمند نیاز به شناخت بهتر و عمیق انسان و بشر داریم. شخصیتهایی که زنده و خوندار که درد بشر را در مواجهه با مرگ، تنهایی، مسئولیت و پوچی و تهیبودن زندگی نشان دهند.
.
.
خرید کتاب رواندرمانی اگزیستانسیال
نوشتهی «اروین د. یالوم» با ترجمهی بسیار خوب «دکتر سپیده حبیب» و نشر «نی» بخواهید
.
نمونه هایی از متن کتاب به صورت گزینگویه را بخوانید:
« اکثر قریب به اتفاق بیماران اسکیزوفرنیک خود را به تمامی زنده احساس نمیکنند. شکی نیست که این بیروحی و احساس مُردگی، نتیجهی واپسرانی همهی عواطف در بیماران اسکیزوفرنیک است، ولی سرلز معتقد است شاید هدف دفاعی دیگری هم در پسِ این احساس باشد: مُرده بودن بیمار را از مرگ در امان میدارد. یک مرگ محدود بهتر از مرگ واقعیست. مُرده دیگر لازم نیست از مرگ بترسد.» ص 220
«وقتی خود را از زیستنی زیادی فزونگر یا زیادی زنده محروم میکنیم، بهدلیل زندگی استفاده نشده یا همان زندگی نازیسته در خودمان احساس گناه میکنیم…» ص 393
«مسئولیت شمشیری دولبه است: اگر فرد مسئولیت وضعیت زندگانی خود را بپذیرد و تصمیم به تغییر بگیرد، به این معناست که فرد به تنهایی مسئول ویرانههای زندگی گذشتهایست که میتوانست مدتها پیش تغییر کند…»
«تنها حقیقت مطلق این است که هیچچیز مطلقی وجود ندارد. موقعیت اگزیستانسیال میگوید دنیا تصادفیست یعنی هرآنچه هست، میتوانست طور دیگری باشد؛ یعنی خود انسانها هستند که خود، دنیای خود و موقعیتشان را در آن میسازند؛ یعنی معنایی در کار نیست، جهان از نقشهای عظیم برخوردار نیست، هیچ خطمشیای جز آنچه فرد خود میافریند وجود ندارد…» ص 586
«در دنیای دینگریز امروز،«خودشکوفایی» با ساختار انسانگرایانه و فردگرایانه درآمیخته است. اورستس سارتر سفری را میآغازد، به بهسوی خدا، بلکه به سوی اورستسی توانا و کاملا شکوفا که در درون اورستس انتظارش را میکشد…» ص 606
.
.
.
و
از همین نویسنده کلیک کنید.
شما هم اگر این کتاب را خواندهاید، لطفا نظر بدهید. 🙂
ممنون که میخوانیدم. :))