«اوه» پیرمردی 59 ساله، عبوس، تنها، افسرده، کم‌حرف، سخت‌کوش، سنتی و منضبط است. همسر او سونیا از دنیا رفته و او دیگر انگیزه‌ای برای ادامه زندگی ندارد کارش را نیز از دست‌داده و خانه‌نشین شده‌است. او که در تمام عمر سنتی زیسته و قوانین سخت خودش را دارد در خلال داستان با دنیای جدید آشنا می‌شود و این آشنایی به‌واقع رویارویی دو نسل می‌باشد.
اوه همیشه به‌دقت اطراف خانه و همسایه‌ها را در نظر دارد، او هر روز در اطراف خانه گشتی می‌زند و حتی وضعیت تفکیک زباله‌ها را چک می‌کند و نام کسانی که در مکان اشتباه پارک کرده‌اند را یادداشت می‌کند و کارهایی از این قبیل. او قصد خودکشی دارد اما هر بار به این کار اقدام می‌کند اتفاقی مانع او می‌شود. او می‌خواهد بمیرد ولی نمی‌خواهد احساسات کسی را جریحه‌دار کند. در ادامه داستان یک خانواده ایرانی به همسایگی او می‌آیند، پروانه زن همسایه بسیار خوش‌قلب و مهربان است و به‌طور تصادفی با اوه آشنا می‌شود و تاثیرات زیادی بر زندگی او می‌گذارد.

 

اوه مردی عبوس و تنهاست و قصد خودکشی دارد. او با یک خانواده ایرانی آشنا می‌شود و تغییرات زیادی در زندگی‌اش رخ می‌دهد. «فردریک بکمن» نویسنده، در این کتاب شخصیت خودش را در قالب اوه به تصویر می‌کشد و پروانه همسایه اوه شخصیتی همانند همسر ایرانی بکمن دارد. نثر کتاب بسیار روان است و درعین‌حال دارای مفاهیم و اصطلاحات عمیق می‌باشد.
اوه یک انسان تنها و غمگین و سنتی است که در جامعه مدرن زندگی می‌کند. عشق و نفرت و تنهایی در این کتاب به‌خوبی توصیف‌شده‌اند و زبان طنز آن دل‌چسب‌ترش کرده است.

این کتاب موردتوجه بسیاری از منتقدان قرار گرفت و به‌خوبی از آن یاد شد. بکمن در این کتاب با زبان طنز انتقادات زیادی را نسبت به جامعه مدرن و روابط انسانی و تنهایی بیان می‌کند. بر اساس این داستان فیلمی هم ساخته‌شده که در سال 2017 نامزد دریافت جایزه اسکار شد.

 

 

 

قسمتی از متن کتاب «مردی به نام اوه» نوشته‌ی «فردریک بکمن»:

 

«عشق ازدست‌رفته هنوز عشق است، فقط شکلش عوض می‌شود. نمی‌توانی لبخند او را ببینی یا برایش غذا بیاوری یا مویش را نوازش کنی یا او را دور زمین رقص بگردانی. ولی وقتی آن حس‌ها ضعیف می‌شود، حس دیگری قوی می‌شود. خاطره. خاطره شریک تو می‌شود. آن را می‌پرورانی. آن را می‌گیری و با آن می‌رقصی. زندگی باید تمام شود، عشق نه».

 

«اوه چیزهایی را درک می‌کرد که بتواند ببیند و توی دست بگیرد. بتون و سیمان، شیشه و استیل، ابزار کار، چیزهایی که آدم می‌تواند با آن حساب‌وکتاب کند، زاویه نود درجه و دستورالعمل‌های واضح را می‌فهمید، نقشه و طرح خانه را، چیزهایی را که آدم بتواند روی کاغذ پیاده کند. او یک مرد سیاه‌وسفید بود».

 

*برگرفته از سایت نوار

 

 

 

 برای خرید کتاب مردی به نام اوه با ترجمه حسین تهرانی کلیک کنید

برای خرید رمان مردی به نام اوه با ترجمه فرشته افسری کلیک کنید 

برای خرید کتاب مردی به نام اوه با ترجمه آیدین پورضیایی کلیک کنید

برای خرید رمان مردی به نام اوه با ترجمه سعید گوهری راد کلیک کنید

 

افروز جهاندیده

دانش‌آموختۀ ارشد زبان و ادبیات فارسی، نویسنده و ویراستار

دیدگاهتان را بنویسید