هفت شهرِ پیرنگ داستانی

شروع، ناپایداری، گسترش، تعلیق، نقطه اوج، گره‌گشایی، پایان!

 

در بحث پیرنگ به تعریف کلی از پیرنگ پرداختم، می‌توانید اینجا بخوانید.

در مبحث حاضر به صورت مختصر به اجزای ‌هفت‌گانه‌ی پیرنگ خواهیم پرداخت.

.

.

.

چرا می‌گویند فلان داستان یا رمان سست است؟

یا چرا فلان داستان مسنجم است و چفت‌وبست محکم و هنرمندانه دارد؟

این مسئله برمی‌گردد به پیرنگ آن داستان یا رمان. وقتی اجزای پیرنگ سرجای خود نباشند یا به‌صورت کاملا غیرمنطقی، حذف یا جابه‌جا شده باشند، ترکیب‌بندی داستان بهم می‌خورد و مخاطب نمی‌تواند خط داستانی و روایی داستان را دنبال کند، مدام در حین خواندن خط روایی را گم می‌کند، گیج می‌شود و در آخر سرخوردگی از خواندن داستان نصیبش می‌شود. برای پی‌رنگ پازل را درنظر بگیرد که اگر قطعه‌ای را اشتباه قراربدهید چه می‌شود!

در بحث پیرنگ سنتی وجود حوداث با اتصال علی و معلولی اهمیت دارد. حادثه‌های پی‌درپی داستان که به دنبال هم می‌آیند و پاسخ به «آنچه رخ می‌دهد» پیرنگ سنتی است. اما در پیرنگ مدرن یا روایت در داستان، در کنار مقوله‌ی مهم علی و معلولی، زمانمندی نیز دارای اهمیت ویژه است. روایت در داستان را در بحثی جداگانه ارائه خواهم داد. روایت، یا ساختار داستانی، همان پیرنگ مدرن و امروزی است که با پیرنگ سنتی که ارسطو در بوطیقا و نظریه‌پردازان سنتی به تفصیل به آن پرداخته‌اند تفاوت‌های اساسی یافته است.

.

.

در پیرنگ نویسنده فقط حوداث و اتفاقات مهم را انتخاب می‌کند و مواردی را که در پیرنگ نقش فرعی دارند کنار می‌گذارد. (دور نمی‌ریزد، بلکه کنار می‌گذارد چون در نوشتن اصل داستان به کار خواهد برد.)

پیرنگ خوب چه دارد؟ کشمکش یا درگیری.

عناصر هفتگانه‌ی پیرنگ:

  1. شروع یا مقدمه‌چینی: اولین نقطه‌ی پیرنگ و آغاز داستان است. در شروع، همه‌چیز عادی و آرام است. داستان و رمان کلاسیک معمولا با مقدمه‌چینی آغاز می‌شود. مقدمه‌چینی ممکن است معرفی شخصیت یا شخصیت‌ها، محیط و فضای داستان باشد، یا مانند داستان‌های کمی امروزی‌تر نشانه‌هایی (پیش‌آگاهی) از آغاز بحران در خود داشته باشد.
  2. ناپایداری یا گره‌افکنی: مرحله دوم، آغاز روایت بحران داستان است. آرامش و امنیت داستان که در شروع و مقدمه‌چینی است، بهم می‌خورد. شخصیت دچار مشکل یا مشکلاتی می‌شود و تعادلی که در آغاز شاهد آن بودیم بهم می‌خورد. اکنون فضا و شخصیت را می‌شناسیم و با او درگیر مسئله‌ای شده‌ایم که باید حل شود.
  3. گسترش یا موقعیت‌های گوناگون: در این قسمت از پیرنگ، حادثه یا حوداثی را که باعث بهم‌خوردن تعادل شده است، به تفصیل  یا با جنبه‌های مختلف آن بیان می‌کنیم. یا به نوعی مسئله کاملا آشکار می‌شود. در این قسمت که مهمترین بخش پیرنگ می‌تواند باشد، کشمکش داستانی قرار می‌گیرد که به آن «سنگ‌بنای پیرنگ» نیز می‌گویند. کشمکش ممکن است کشمکش فرد با خود، با فردِ دیگر، با جامعه یا طبیعت باشد. آنچه که به جذابیّت پیرنگ می‌افزاید کیفیت و کمیّت کشمکش داستانی است که به تعلیق ختم می‌شود.
  4. تعلیق: عنصری یا شگردی از پیرنگ است که غیرقابل پیش‌بینی‌شدن داستان را می‌رساند. در تعریف تعلیق می‌گویند: موقعیتی داستانی است که خواننده و مخاطب را ترغیب می‌کند که خوانش و مطالعه داستان را ادامه بدهد. نوعی برانگیختن حس کنجکاوی که مخاطب بخواهد بداند بعد چه می‌شود! تعلیق منجر به موقعیت نفس‌گیر می‌شود و روند صعودی نمودار پیرنگ را شکل می‌دهد. موقعیت نفس‌گیر، اوج تعلیق و کشمکش داستان است که انتهای آن به نقطه‌ی اوج پیرنگ می‌رسد.
  5. نقطه‌ی اوج: این بخش از پیرنگ، بالاترین حدّ هیجان، کنجکاوی و بعدچه‌می‌شود است. جایی در میانه‌ی داستان و روایت که بعد از آن با ضرب‌آهنگی نزولی به سرانجام می‌رسیم. نقطه‌ی اوج، نقطه‌ی عطف یا بِزنگاه داستان است. نقطه‌ی اوج از یک سمت با کشمکش‌ها و طریقه‌ی حل مسئله پیوند دارد و از سوی دیگر با پیش‌آگاهی‌ها یا سرنخ‌هایی که پیش از این در داستان کسب کرده‌ایم ارتباط مستقیم دارد.
  6. گره‌گشایی: نقطه‌ی اوج با شیبی تند به گره‌گشایی نهایی و مسئله‌ی اصلی داستان ختم می‌شود. گره‌گشایی به‌طورکامل، حلّ مسئله و مشکل داستانی نیست بلکه مسیری است که به‌صورت نزولی به سمت سرانجام و فرجام داستان پیش می‌رود تا اینکه به پایان برسد.
  7. پایان: نقطه‌ی آرامش تلاطم‌های داستانی، آرامش بعد از طوفان کشمکش‌ها و حوداث داستانی است که همه‌چیز تغییر یافته یا به صورت اولیه بازگشته است. البته چند نوع پایان‌بندی وجود دارد که اینجا برای جلوگیری از پراکندگی مبحث از بیان آن خودداری می‌کنم.

 

این موارد یا عناصر هفتگانه‌ی پیرنگ‌ساز سنتی هستند. امروزه، پیرنگ‌های مختلفی برای داستان تعریف شده است و محدودیتی برای پیرنگ‌سازی وجود ندارد. عناصر پیرنگ را حذف یا جابه‌جا می‌کنند یا پیرنگی نو می‌سازند. پیرنگ اپیزودیک، پیش‌رونده، فزاینده، آینه‌ای، بیرونی، درونه‌ای و … نتیجه‌ی همین پیرنگ‌سازی‌های خلاقانه است.

.

.

.

اگر این مطلب برای شما مفید بوده است، نظر بدهید.

اگر سوالی دارید، بپرسید.

و سپاس که می‌خوانیدم. 🙂

 

 

افروز جهاندیده

در این سایت معرفی کتاب می‌خوانید، جزوه‌های درسی و سوالات امتحانی را می‌توانید دانلود کنید.

این پست دارای 2 نظر است

  1. احسان

    سلام وقت بخیر
    در این مطلب حالت کلاسیک پیرنگ رو ذکر کردید، درسته؟
    اگر ایرادی ندارد اماکنش هست که یک مثال بیاورید؟
    با تشکر فراوان

    1. افروز جهاندیده

      سلام و درود دوست گرامی
      بله، پی‌رنگ سنتی همان پی‌رنگ کلاسیک است.
      منظورتان نشان دادن عناصر پیرنگ روی یک داستان یا رمان است؟

دیدگاهتان را بنویسید