چگونه برای داستانم طرح و پیرنگ بریزم؟

 

طرح داستان چیست؟

 

پی رنگ چیست؟

 

اول بیایید در مورد طرح بدانیم :

طرح داستان «تنظیم هدفمند کنش ها و رویدادهای داستان براساس رابطه علت و معلولی است

حالا ممکن است این طرح در حین نوشتن در ذهن نویسنده نظم پیدا کند، یا قبل از دست به قلم شدن، داستان از ابتدا تا انتها، در ذهن نویسنده روشن باشد و در چهارچوب مستحکمی جا بگیرد.

.

طرح داستان مثل نخ برای دانه های تسبیح است.

وقایع، کنش و واکنش ها را به نظم می کشد.

از نقطه ی مشخصی آغاز و در نقطه ی مشخصی پایان می پذیرد.

.

رابطه علت و معلولی در طرح بسیار مهم است. اینکه هر کنشی، واکنشی دارد و هر معلولی، علتی!

در داستان ارتباط علت و معلولی باید حفظ شود.

می شود این علت و معلول کمرنگ باشد یا پررنگ.  اما وجودش لازم است.

 

 

 

نکته دیگر در مورد طرح وابستگی دوجانبه طرح و درونمایه است.

 

 

این همان مسئله‌ای که باعث می‌شود هر نویسنده‌ای از موضوعات و مضامین تکراری و کلیشه‌ای داستانی نو بنویسد.

در واقع از زاویه دید خود بنویسد. وابستگی‌اش به طرح در آنجاست که رابطه علت و معلولی در داستان را براساس اینکه از کجایی داستان شروع کنیم که برای درون مایه‌ای که ما در نظر داریم مناسب باشد.

هر داستان را نویسنده اش با نگاه خاص خودش و توالی کنش و واکنش‌های خاص خودش، از نقطه‌ای شروع می‌کند که درون مایه‌ای که در ذهن دارد بهتر بیان شود.

 

 

 

حالا بریم سراغ پی رنگ(پیرنگ):

پی رنگ(پیرنگ): همان نقشه‌ی داستان است.

طرح اولیه‌ی داستان که در ذهن است و خطوط کمرنگ  و گنگی دارد، اما شماره گذاری شده و به ترتیب، شماره‌ها باید بهم متصل  شود تا یک شکل عینی را بسازد.

پی‌رنگ یا بی‌رنگ همان طرح داستان است. طرح ترجمه ی پی رنگ است.

تنظیم و توالی کنش‌ها و رویدادهاست.

 

پیرنگ فرعی چیست؟

 

ممکن است در یک داستان چند پی رنگ یا طرح داشته باشیم که فقط یکی از آن‌ها پی‌رنگ اصلی است و بقیه را فرعی حساب می‌کنیم. آن که از همه مهمتر است و درون مایه داستان است و مضمون را می‌رساند، اصلی. و آن‌هایی که کمک می‌کنند به رساندن مضمون و در واقع در حکم فنرهای کمکی هستند، پی رنگ یا طرح فرعی هستند.

 

 

ویژگی های اصلی یک طرح خوب یا پی‌رنگ مناسب و بی‌نقص چیست؟

 

یک: در طرح و پی‌رنگ کاری با جزئیات نداریم. فقط خط اصلی داستان را بیان می‌کنیم. جزئیات را در زمان نگارش داستان اضافه خواهیم کرد.

 

دو: زمان طرح همیشه زمان حال است. پس کاری نداریم که  داستان را می‌خواهیم در چه زمان دستوری بنویسیم. طرح را همیشه با زمان حال می‌نویسیم.

 

سه: راوی طرح همیشه سوم شخص است. اینجا هم مهم نیست داستان‌تان را قرار است چه راوی روایت کند. شما طرح را فقط سوم شخص بنویسید.

 

چهار: رویدادهای داستان و وقایعی که قرار است اتفاق بیفتد را با رعایت توالی زمان می نویسیم.

 

 

فرمول یا ساختار طرح یا پی رنگ را ببنید:

(( شروع، ناپایداری، گسترش، تعلیق، نقطه اوج، گره گشایی، پایان!))

 

 

پس طرح و پیرنگ یکی هستند و تفاوتی باهم ندارند.

اصطلاح پیرنگ در ایران را اولین بار جمال میرصادقی به کار برد و باب کرد.

 

لطفا نظرتان را در مورد این مطلب برایم بنویسید، یا سوالی دارید مطرح کنید.

🙂

 

افروز جهاندیده

در این سایت معرفی کتاب می‌خوانید، جزوه‌های درسی و سوالات امتحانی را می‌توانید دانلود کنید.

این پست دارای 4 نظر است

  1. احسان

    سلام وقت بخیر
    آیا براتون امکانش هست که ساختار طرح یعنی همون هفت قدم رو در مطلب دیگری توضیح بدید. مراد از تعلیق چیه و چرا داستان نباید در گره گشایی اوج داشته باشه؟
    خیلی ممنون از زحمات تون

    1. افروز جهاندیده

      سلام دوست من، بله حتما.
      خوشحالم که در پی آموختنید.

دیدگاهتان را بنویسید