در مورد طرح گفتیم که طرح: تنظیم برنامه ریزی شده و هدفدار کنشها و رویدادهای داستان براساس رابطه علت و معلولی است.
در مورد طرح داستانی و پیرنگ(پی رنگ یا بی رنگ) داستان اینجا بخوانید
طرح، پیرنگ، سوژه، ایده، موضوع، مضمون همهشان تقریبا یکی هستند، با تفاوتهای اندکی!
اینجا می خواهیم بیشتر در مورد ایده بدانیم که ایده چیست؟
ایده همون جرقه اولیه است که به ذهن هر نویسنده ای برای نوشتن داستانی می رسد.
جرقهای که چندان کامل و هدفمند نیست. نیاز به پرداخت دارد. باید پرداخته شود تا شکل پیدا کند.
ایده وقتی بسط داده میشود و جزئیات به آن اضافه میشود تبدیل به طرح میشود.
ایده ممکن است یک مفهوم و مضمون انتزاعی و ذهنی باشد که با تغییراتی تبدیل به موضوع داستان میشود.
مثل: ترس، تنهایی، عشق، مرگ، بخشندگی و …
اینها موضوع و مضمون داستان میتوانند باشند. مشخص است که خیلی کلی هستند و داستان و طرحی ندارند. پس باید به این مضامین جزئیاتی اضافه کنیم.
مثلا در مورد ترس، آن را به جملهای تبدیل کنیم به این صورت: ترس بچه ای از پدرش. این جمله چراهای مستتری در خود دارد که باعث میشود ذهن را به سمت و سوی رابطه علت و معلولی و طرح داستانی بکشاند و موضوع تبدیل به طرح و سوژه شود.
ایده شامل چند جمله است که ماجرای اصلی داستان را بدون رعایت خط سیر و رابطه علت و معلولی منظم، بیان میکند. تابع هیچ فرمول و قانونمندی نیست و چون جرقهی اولیه داستان است، اغتشاش در آن پیداست.
ایده همان جملاتی است که در مورد داستانی که تازه نوشتهاید یا خوانده اید برای دوستتان بازگو میکنید.
ایده همان اصلیت یک داستان است!
ایده شباهت بسیاری به طرح دارد و تفاوت اندکی.
ایدهها مفاهیم ذهنی نویسنده هستند که هنوز به عینیت و جسمیت نرسیده و به داستان تبدیل نشدهاند.
چه بسا نویسندگانی که پر از ایدههای خلاقانه هستند اما بدون داستانی در خور و کامل.
ایده اولین قدم نوشتن است.
بعد از نیت، نیاز به ایده دارید. شاید بگویید این همان موضوع است. موضوع، مضمون و مفهومی است که در نظر دارید مخاطب بعد از خواندن داستان آن را دریافت کند.
موضوع هسته مرکزی داستان است با پوستههایی از ملزومات داستان مثل صحنه، شخصیت، راوی، فضاسازی و …
موضوع یک کلمه یا چند کلمه است به جمله نمیرسد، ولی ایده نه!
پس ایده با موضوع تفاوت دارد.
چند نوع ایده داریم؟
ایده کامل و ایده ناقض
ایده کامل چیست؟
ایده کامل حداقل سه جز مهم داستان را دارد. آغاز، میانه و پایان .
گفتیم حداقل، چون میتواند نقطه عطف و نقطه اوج، درگیری و گره گشایی و کشمکش را هم داشته باشد.
ایده ناقص چیست؟
اینجا دلیل ناتمام ماندن داستانهایتان را نیز کشف خواهید کرد.
ایده ناقص داستان ناقص به بار میآورد.
وقتی ایدهای ناتمام و ناکامل داشته باشید، یعنی یکی از اجزای ایده کامل را ندانید و نداشته باشید، ایدهتان ناقص است.
پس وقتی با ایدهی ناقص سراغ نوشتن داستان بروید، داستانتان هم ناقص خواهد شد.
نویسنده با این امید سراغ نوشتن داستان میرود که در حین نوشتن بتواند جای خالی اجزای ایده را پیدا کنید. اما در طی نوشتن داستان ذهن و قلم نویسنده خسته میشود و داستان را رها میکند. بدون اینکه کامل شده باشد.
این نتیجهی ایده ناقص داشتن و شروع داستان با نقض ایده است.
پس هیچ وقت با ایدهای که سه جز آن (شروع، میانه و پایان) را ندارید سراغ نوشتن نروید تا زحمتتان به هدر نرود.
Pingback: چگونه یخ ذهن بیایدهام را باز کنم؟ | داستان، طنز، معرفی کتاب، یادداشت ، فروشگاه
این پست مفید بدردم خورد
تشکر از شما
بسیار عالی! خوشحالم مفید بوده.موفق باشید دوست من!
ممنون از زحمت شما…کارگشا بود.کاش می شد پی دی اف همین صفحه رو در انتهای این صفحه قرار می دادید تا اسکرین شات نگیریم برای مطالعه بعد ها…
درود بر شما. خوشحالم از این بابت. پیشنهاد بسیار خوبی است. حتما از این به بعد بر آن تکیه خواهم کرد.