دو چشم میشی با روح انسانی
یادداشتی بر داستان «سگ ولگرد» نوشتهی «صادق هدایت» داستان «سگ ولگرد» «صادق هدایت» یک داستان کمنظیر است. داستانِ سگی اسکاتلندی به نام «پات» که صاحب مهربان و حیواندوستش…
یادداشتی بر داستان «سگ ولگرد» نوشتهی «صادق هدایت» داستان «سگ ولگرد» «صادق هدایت» یک داستان کمنظیر است. داستانِ سگی اسکاتلندی به نام «پات» که صاحب مهربان و حیواندوستش…
زندگی از روزنههای پوستم خارج میشود. مثل حرارتی ملایم که منبع سوزناک و پرحرارتش در سرم است. در تمام تنم حس کرختی میکنم. می خواهم ساعت را از روی میز…
روزهای تابستان برای من مثل قطاری سنگین، کرخت و باری است، بدون تهویه مناسب که به مقصد شب میرود. از زور گرمای خانهنشینکننده، گرمایی که عشق به…
جُستار به معنای عام را زیر مجموعه مقاله قرار می دهند و جستار روایی را نزدیک به داستان. شما هم با من نظر موافق خواهید بود که «جستار روایی»…
قشقایی، کوچ، زندگی تنها چیزی که از کوچ برایمان مانده؛ عکسهای پر از زندگی کوچنشینی است. صدای زنگولههای گوسفندان، گلهی بز دیگر جایی در دورهاست. اما مثل صدایی است…