چگونه از دیالوگ در داستان کار بکشیم؟

 

دیالوگ به ارتباط کلامی شخصیت‌های داستان با دیگری، خود، شیء یا … را دیالوگ می‌گویند. در این ارتباط ممکن است کلامی رد و بدل شود یا نشود! مثلا تفکر شخصیت خود دیالوگ محسوب می‌شود که در نوشتاری دیگری به این نوع دیالوگ خواهیم پرداخت.

در این نوشتار به صورت مختصر و مفید به کارکرد دیالوگ در داستان، مخصوصا داستان کوتاه می‌پردازیم.

 

«کمک به جلو بردنِ داستان با دیالوگ»

دیالوگ در داستان باید هم‌سو و در راستای خطِ سیر داستانی باشد. دیالوگ خوب آن است که ریتم و ناتورالیزم داستان را بهم نزند. بلکه در مسیر داستان باشد و داستان را ادامه دهد. یعنی وقتی ما دیالوگی را اضافه می‌کنیم، به واقعه‌ی داستان کمک کرده‌ایم که یک یا چند قدم جلوتر رفته باشد. وجود دیالوگ لازم باشد.

از کجا بدانیم دیالوگ کاربردی و خوب نوشته‌ایم؟

ساده است. دیالوگ را حذف کنید و داستان را بخوانید. آیا نبودِ دیالوگ موردنظر، داستان را ناقص کرده است! اگر ناقص شده است دیالوگ شما بجا و مناسب و کاربردی است. اگر نه که اضافی است و همان بهتر که حذف شود.

دیالوگ برای پیش‌برد داستان یعنی داستان را قطع نکند تا شعاری بدهد، نطقی کند و بعد ادامه‌ی داستان را روایت کنیم. دیالوگ خوب آن است که جریان روایت را مختل نکند، بلکه در این جریان قرار بگیرد.

جلوبردن داستان با دیالوگ یعنی جز ذات داستان باشد و نوشتن دیالوگ اجتناب‌ناپذیر!

*

*

«پرداخت شخصیت با دیالوگ»

استفاده از دیالوگ برای کمک به پرداخت شخصیت، ساده‌ترین راه برای شخصیت‌پردازی است. دیالوگ می‌تواند ویژگی‌های رفتاری، لحن و زبان، کنش و واکنش‌های متناسب با شخصیت را شامل شود. در پرداخت کاراکتر با دیالوگ توجه داشته باشید حرف‌های شخصیت متناسب با شخصیت باشد. متناسب با سن، جنس، شغل، و موقعیتی که در آن قرار دارد، باشد. نمی‌‌شود دیالوگی عالمانه را در دهان کودک سه‌ساله گذاشت. نمی‌شود دیالوگی با لحن روستایی و عوامانه را در دهان یک استاد دانشگاه گذاشت و …

با استفاده از چند دیالوگ می‌توانیم به خلق و خو، ظاهر، هدف شخصیت را نشان دهیم. این همان در راستای داستان بودن دیالوگ نیز می‌باشد.

*

*

«واقع‌نما بودن یا واقع‌گرایی دیالوگ»

دیالوگ واقعی یعنی همان که در بند پیش اشاره کردیم. یعنی آنچه که در واقعیتِ زندگی انتظار داریم از دهان یک دانشمند، سیاست‌مدار و یک کودک بشنویم. یعنی آنچه که انتظار داریم همان دانشمند، همان سیاستمدار، همان کودک موردنظر در مواجهه با موقعیت داستانی خاص بگوید.

این مورد، جزو ویژگی دیالوگ خوب است. دیالوگی که واقع‌نما باشد به پرداخت واقع‌نمای شخصیت و داستان و اتفاق داستانی کمک شایانی می‌کند. منطق داستان را قوی می‌کند و حس واقعیت‌داشتن، ملموس و محسوس‌بودن داستان را به مخاطب القا می‌کند. برای نوشتن دیالوگ‌ واقع‌نما گوش دادن  به مکالماتِ مردم، از طیف مختلف کمک‌کننده است.

*

*

 

«ارائه اطلاعات با دیالوگ»

کاربرد دیالوگ در ارائه‌ی اطلاعات، ترفند ساده و مناسبی است که شاید در راستای شخصیت‌پردازی با دیالوگ هم قرار بگیرد. دادن اطلاعات در دیالوگ، جذابیت چندانی ندارد، اما می‌تواند شما را به مقصودتان برساند. مثلا شخصیتِ در حال مکالمه، خبری را به دیگری می‌دهد که نویسنده سعی کرده است بدون صحنه‌پردازی از آن بگذرد. یا فرصت توصیف و صحنه‌پردازی نداشته است. این یعنی حذف یک بند طولانی با ترفند دیالوگ‌نویسی… یا در جایی از داستان قرار است واقعه‌ای بیان شود اما راوی و زاویه‌دید، محدودیت ایجاد کرده است پس دیالوگ نجات‌بخش این داستان می‌شود.

*

*

«دیالوگ به عنوان فضاساز»

استفاده از دیالوگ برای فضاسازی هم فکر خوبی است. می‌توانید در مکالمات شخصیت‌ها، فضا را بگنجانید؛ راهی آسان و ساده‌کننده‌ی داستان. معمولا در لابه‌لای دیالوگ‌های طولانی، توصیف و کنش داستانی قرار می‌گیرد. این توصیف می‌تواند توصیفِ فضا باشد یا عمل داستانی باشد.

مثلا عمل داستانی:  او چنگال را در گوشت فروکرد و گفت:…

فضاسازی: نگاهی از پنجره به بیرون انداخت، ابرهایی بی‌قرار در حال گذر بودند و رو به …فریاد زد: …

این ترفندِ تلفیق دیالوگ با توصیف و عمل است. البته به شرطی که دیالوگ با توصیف و کنش موردنظر ارتباط تنگاتنگی داشته باشد. این توصیف و این عمل در دیالوگ هم نمود پیدا کند و استفاده شود.

*

*

«دیالوگ به عنوان لایه‌ساز و عمق‌دهنده»

چطور می‌شود با دیالوگ به داستان عمق داد و لایه‌ای برای آن ساخت؟

با استفاده از آرایه‌هایی مثل ایهام، تشبیه و استعاره که در دیالوگ‌ها می‌گنجانیم. همان دوپهلو سخن‌گفتن شخصیت است که چندین نتیجه از آن دریافت می‌شود. این ویژگی دیالوگ، می‌تواند نتیجه‌گیری از داستان را تحت‌شعاع قرار بدهد. لایه‌های داستان، نشان از حرفه‌ای‌بودن نویسنده‌ی آن است. لایه‌سازی با دیالوگ هم ترفند حرفه‌ای است.

شخصیتی که چندپهلو صحبت می‌کند، داستان را جهت می‌دهد، جذابیتِ داستان را بالا می‌برد و مخاطب را به فکر وامی‌دارد. این همان عمق دادن به داستان است، فقط با استفاده از کلمات مناسب در دیالوگ‌های مناسبِ حالِ داستان.

 

 

*

*

*

این فقط چندی ویژگی و کارکرد دیالوگ در داستان کوتاه بود که خواندید.

نظری یا ویژگی به نظرتان می‌رسد که باید اضافه شود برایم بنویسید 🙂

 

افروز جهاندیده

در این سایت معرفی کتاب می‌خوانید، جزوه‌های درسی و سوالات امتحانی را می‌توانید دانلود کنید.

دیدگاهتان را بنویسید