حرف اول اسمش نون بود
برای خواندن این مجموعه تمرین نفسگیری به شیوهی سخنوران حتما لازم خواهید داشت. :) گاهی کل داستان یک جملهی بالابلند و طولانی است. نفس میخواهد تا آخر…
برای خواندن این مجموعه تمرین نفسگیری به شیوهی سخنوران حتما لازم خواهید داشت. :) گاهی کل داستان یک جملهی بالابلند و طولانی است. نفس میخواهد تا آخر…
انگار نشستهباشی پشت پنجرهای رو به خیابان، کوچه و میدان شهر! آدمها با داستانهایشان میآیند و میروند. از قاب پنجره تماشایشان میکنی! مجموعه داستان «پریچهرههای مچاله» همان پنجره است.…
«دختران دلریز» مجموعه داستانی است شامل شانزده داستان کوتاه نوشتهی «داوود غفارزادگان»، داستاننویسی که خوب مینویسد و داستانهایی دارد که با خوانش چندین بار هم لذتبخش…
«من از قتلگاه تو گریختم. پیرزن پای گریختن نداشت. ماند تا دقمرگ بشود. پیرمرد کمرش شکست. عصا به دست گرفت و ندانست به که فحش بدهد. تمام نشانیها را از…