امروزه مدرسان داستاننویسی اعتقاد دارند صرف تخیل قوی داشتن از فرد، نویسنده نمیسازد. اما تخیل رکن اصلی نویسندگی است. اگر تخیل را از نوشتن حذف کنید هیچ ندارید.
این را گفتم که رمانی معرفی کنم که فقط تخیل دارد و بس! فقط همین تخیل باعث جذابیت و سرگرمکنندگی رمان شدهاست. رمانی که میشود اسمش را گذاشت افسانهای_اسطورهای_ تخیلی. تلفیقی از هر سه.
رمان «سرزمینی در پشت آینهها» رمان ژانر، نوشتهی «علی پاینده جهرمی».
نویسنده از همهی اسطورههای ایرانی، افسانهها و خرافات و هر چیزی که وهم یا خیال به شمار میآید، تکه ای برداشته و آنها را در یک جا گرد آوردهاست. این اسطورهها با هم کنش و واکنش دارند و باعث خلق داستانی تخیلی- قهرمانی شدهاند.
فضای رمان به تناسب موضوع رمان، محیطی وهمآلود و عجیب و غریب است. شخصیتهای نام آشنای افسانهای در این رمان وارد میشوند. مثل شاه طهمورث، سیاوش و کیخسرو ، سیمرغ و کوه هرا و…
برای خواندن این رمان میباید روی خیلی چیزها چشمهایتان را ببندید: روی نثر شیوا، شیوه روایی جذاب و نگو، نشان بده و در کل شگردهای داستان نویسی، شخصیتپردازی، توصیفات رسا.
بی خیال این توقعات شوید و فقط اتفاق و حادثه که هسته اصلی رمان است را دریابید.
سادگی زبان مانند کتاب گروه سنی نوجوانان و تازه کتابخوانهاست. از نظر محتوا هم برای این رده سنی انتخاب خوبی میتواند باشد. برای نوجوانانی که رمانهای قهرمانانه و تخیلی دوست دارند.
آغاز رمان، که مثل رمانهای کلاسیک به معرفی شخصیتها، فضا و تم داستان میپردازد کسلکننده است. اما جلوتر که بروید جذابیت رمان شروع میشود و قصه در قصه بهم تنیده میشود و چند داستان موازی را خواهید خواند.
شما با رمانی مواجه میشوید که جز قصهای جذاب هیچچیز ندارد. اگر قصه و روایتی اسطورهای و جذاب برایتان کافی است، این رمان را بخوانید.
رمان «سرزمینی در پشت آینهها» روایتی از سیاوش، پسر جوانی که از خارج از کشور برگشته است. سیاوش در خانهای عجیب ساکن میشود. با دختری آشنا میشود که بعدها مشخص میشود جادوگر است. این دو با هم به پشت آینههایی که در یکی از تالارهای آن خانهی قدیمی است؛ آن خانه قلعه مانند، وارد میشوند.
آنجا با دنیای عجیب که یادآور آلیس در سرزمین عجایب است مواجه میشوند. دنیای دیوها و جادوگران و موجودات افسانهای!
در این رمان همه نوع موجودی است. از موجودات افسانهای شاهنامه مثل سیمرغ و درخت همه تخمه، گرفته تا موجودات یونان باستانی. از انواع نژادهای دیو و جادوگر، الهههای مسحور کننده!
سیاوش فره شاهی دارد و این به او قدرت و اجازه ورود به پشت آینهها را دادهاست. سیاوش ناخواسته و گیج و بیخبر از همهچیز وارد دنیای دیوها میشود. آنجا با اتفاقاتی دست و پنجه نرم میکند و سرانجام بر تخت پادشاهی تکیه میزند. اما داستان همینجا ختم نمیشود. او درگیر فریب دیگری، توسط خاندان دیوهای مخالفش و آفرودیت؛ زن زیبای افسانهای میشود و …
این رمان ادامه خواهد داشت.
*
*
*
کپی با ذکر منبع مجاز است.
سوالی در مورد این رمان داشتید، بپرسید.