غریبهی دوستداشتنی
یک زن، یک زن غریبه کاری کرد که دلم می خواست بروم او را تنگ به آغوش بگیرم، ببوسم و ساعت ها هم صحبتش شوم. آن روز عصر…
یک زن، یک زن غریبه کاری کرد که دلم می خواست بروم او را تنگ به آغوش بگیرم، ببوسم و ساعت ها هم صحبتش شوم. آن روز عصر…