داستان نیست ولی داستان‌واره است. رمان نیست اما جذاب و سرگرم کننده است، چون به نظر خیلی‌ها زنان سرگرمی محسوب می‌شوند!

«اوریانا فالاچی» روزنامه‌نگار و نویسنده‌ای فمنیست است. کتاب «جنس ضعیف» در مورد وضعیت زنان در نقاط مختلف جهان و مخصوصا آسیا است. نویسنده نه شعار داده است و نه نظر داده است در سکوت محض فقط آنچه را دیده و شنیده به تصویر کشیده است.

از رسم ورسومات و سنت‌ها و زن ستیزی‌ها، از حقارت‌ها و زنانی که ابزار شده‌اند نوشته‌است.  زنانی که حتی ویکی پدیا هم برای معرفی این کتاب به دو خط اکتفا کرده‌است. در واقع فقط اسم برده است.

 

کتاب این‌گونه از زبان راوی، همان نویسنده اوریانا فالاچی شروع می‌شود:

 

تابستون بود…مدیر روزنامه‌ام ازم پرسید:

-حاضری یه سفر به دور دنیا بری از چند تا کشور شرقی گزارش بگیری؟

گفتم:

-آره…اما درباره‌ی چی باید گزارش بنویسم؟

-درباره‌ی وضعیت زنان اون جا…

بعدش اضافه کرد باید منتظر رسیدن زمستون بمونم تا بارونا و سیلای فصلی کشورای شرقی تموم بشن…

همیشه سعی می‌کردم تا اون‌جا که می‌شه درباره‌ی زنا و چیزایی که به اونا مربوطه چیزی ننویسم. نمی‌دونم چرا از این کار ناراحت می‌شدم و کل ماجرا به نظرم مسخره می‌اومد. آخه مگه زنا از یه نژاده دیگه‌ان، یا از یه سیاره‌ی دیگه اومدن که باید جداگونه و تو بخش خاصی از روزنامه درباره‌شون مطلب نوشت؟ مثل بخش ورزشی، یا سیاسی، یا هواشناسی!

زن و مرد واسه زندگی کردن کنار هم به وجود اومدن و از اون‌جا که این موضوع-برعکس نظر یه عده منحرف- خیلی هم لذت‌بخشه، دلیلی نداره جوری به زنا نگاه کنم که پنداری تو یه کره‌ی دیگه زندگی می‌کنن و خود به خود آبستن می‌شن!

هر چی مردا دوست دارن، ممکنه زنا رو هم به خودش جلب کنه. مردای عادی زیادی رو می‌شناسم که عاشق مجله‌ی زنونه هارپرزبازارن و زنایی که همیشه تایمز رو کلمه به کلمه دوره می‌کنن. هیچ‌کدوم از اون مردا و زنا هم واسه این کارشون باشعورتر یا بی‌شعورتر از مردا و زنای دیگه به حساب نمیان. واسه همین وقتی ازم می‌پرسن شما درباره‌ی زن‌ها مطلب می‌نویسین کفری می‌شم. اما چون این دفعه پای مسافرت به شرق میون بود خودم رو کنترل کردم و به مدیر روزنامه گفتم درباره‌ی پیشنهادش فکر می‌کنم.

فکرامو کردم! اولش تصمیم گرفتم دور این مسافرت رو فاکتور بگیرم و گزارشی که بهش اعتقاد ندارم رو ننویسم و واسه چند وقت موضوع رو تموم شده می‌دونستم…بعدش ماجرایی پیش اومد! دختر یکی از دوستام واسه شام دعوتم کرده‌بود و وسط غذا خوردن یهو بغضش ترکید و تو گریه بهم گفت آدم خیلی بدبختیه!

 

ادامه را در کتاب بخوانید

 

 

 

 

برای خرید کتاب جنس ضعیف به ترجمه یغماگلرویی کلیک کنید

 

برای خرید کتاب جنس ضعیف با ترجمه سعید گوهری راد کلیک کنید 

افروز جهاندیده

در این سایت معرفی کتاب می‌خوانید، جزوه‌های درسی و سوالات امتحانی را می‌توانید دانلود کنید.

دیدگاهتان را بنویسید