اینجانب نویسنده‌ی این سایت، «افروز جهاندیده» به روایت شناسنامه‌ای «گل‌افروز جهاندیده» هستم.

لقب نویسنده را تقریبا از سال 1390 با خودم یدک می‌کشم! از این‌ور و اون‌ور کنار اسمم می‌چسبانند.

وقتی شروع کردم، مثل هر نوقلمی در جشنواره‌های داستانی شرکت می‌کردم، سال اول تقریباً هیچ‌کدام را از دست نمی‌دادم. چندین جایزه ادبی، مقام، لوح و از این‌جور چیزها، نصیبم شده است که گذاشته‌ام کنار کوزه، برای تکمیل شدن دکور!

 

اولین کتابم مجموعه داستانی است به نام «زنی که صدای انقباض موهایش را می‌شنید» سال1397 با نشر «دوات معاصر» متولد شد. خیلی بچه‌ی خوبی است؛ سربه‌راه و خجالتی! برای خودش همین گوشه‌کنارها، حیات دارد و هر کسی می‌خواندش از اخلاق و منش و هویت خوبش به‌به و چه‌چه سر می‌دهد.

دومین مجموعه داستانم به نام «گِنا( گروه نجات از انسانیت» داستانک‌های طنزی است که پیش از این در نشریات طنز کشوری منتشر شده است. کتاب نیش و کنایه‌دار و زبان‌درازی است که یا می‌خنداند و حال‌تان را خوب می‌کند، یا به فکر فرو می‌روید و اوقات‌تان، زهرمار می‌شود. از این دو حالت خارج نیست. این بچه را نشر «آرنا» سال 1400 چاپ کرده است.

سومین کتابم، مجموعه داستان «دوزخ تنهایی» است. کتابی خوش‌فرم و شیک و لاغر که چند داستان خوب و رخ‌نواز دارد. حضرت ارشاد عزیز دو داستان از این مجموعه را سوا کرد و نگذاشت روی کاغذ متولد شوند. «دوزخ تنهایی» را نشر محترم «مهرودل» در سال 1400 منتشر کرده است.

چهارمین کتابم، قرار است یک رمان باشد که نشر «مهری» در لندن چاپ کند. اسم این رمان «سهیل‌ا» است.

 

الغرض: اینجا توی این سایت از ادبیات می‌نویسم. کتاب‌هایی را که خواندم و پیشنهاد می‌کنم شما هم بخوانید معرفی می‌کنم.

از آموخته‌هایم در زمینه داستان‌نویسی می‌نویسم که درصد بالایی از این آموخته‌ها به تجربه خودم در آمده است. یعنی امتحان پس داده و به شدت توصیه می‌شوند.

یادم رفت بگویم: من طنز هم می‌نویسم. چندین سال با نشریه بعد پنجم همکاری داشتم. در نشریه خط خطی می‌نوشتم.

اینجا، ممکن است یک مقدار طنز هم بخوانید؛ اگر زمانه، دستش را از گلوی‌مان شل کند تا نفس بکشیم.

*

*

*

خلاصه که اگر مرا می‌خوانید خیلی هم نرم و آهسته نخوانید، با نظرات‌تان خوشحالم کنید و انرژی بدهید. انرژی‌تان افزون!

قربان دست و نگاه‌تان!

:)))

 

ارادتمند: افروز جهاندیده

ویرایش: آخر مرداد سال 1401