درسیّات، ادبیات https://golafrouz.ir/ دربارۀ ادبیات و کتاب Sun, 29 Oct 2023 14:03:14 +0000 fa-IR hourly 1 https://wordpress.org/?v=6.3.4 بررسی خوانندۀ نهفته در متن؛ نظریۀ ایدن چمبرز https://golafrouz.ir/content/3338 https://golafrouz.ir/content/3338#respond Sun, 29 Oct 2023 13:52:56 +0000 https://golafrouz.ir/?p=3338   بررسی «خواننده‌ی نهفته در متن» قصه‌ی «پروانه‌ی آبی» از «مرضیه جوکار»   گل‌افروز جهاندیده منتشر شده در شماره 735 سال بیستم، 06 آبان 1402 نشریۀ پرنیان بیرمی   مقدمه ادبیات کودک و نوجوان دارای رویکردهایی نقد ادبی ویژه‌ای، متناسب با این‌نوع ادبیات برای خود است. یکی از این نظریات که از ادبیات‌محض و روایت‌پژوهی […]

نوشته بررسی خوانندۀ نهفته در متن؛ نظریۀ ایدن چمبرز اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
 

بررسی «خواننده‌ی نهفته در متن» قصه‌ی «پروانه‌ی آبی»

از

«مرضیه جوکار»

 

گل‌افروز جهاندیده

منتشر شده در شماره 735 سال بیستم، 06 آبان 1402

نشریۀ پرنیان بیرمی

 

مقدمه

ادبیات کودک و نوجوان دارای رویکردهایی نقد ادبی ویژه‌ای، متناسب با این‌نوع ادبیات برای خود است. یکی از این نظریات که از ادبیات‌محض و روایت‌پژوهی برگرفته شده نظریه‌ی «خواننده‌ی نهفته» از «ایدن چمبرز[1]»  (1934.م) نویسنده و منتقد ادبیات کودک و نوجوان بریتانیایی است. این رویکرد در پی یافتن خواننده و مخاطب واقعی در متن‌های روایی و داستانی در ادبیات کودک و نوجوان است. به رسمیّت‌شناختن مخاطب کودک به‌مثابه‌ی مخاطبی یگانه و مستقل، نه بزرگسالی‌ کوچک از دستاوردهای این رویکرد می‌تواند باشد. خواننده‌ی نهفته اصطلاحی است که اولین‌بار از نظریات خواننده‌محور «ولفگانگ ایزر[2]» (1926-2007.م) زبان‌شناس و نظریه‌پرداز آلمانی نشأت گرفت که در اهمیت خواننده، «خواندن را گفت‌وگویی پویا میان متن و خواننده می‌داند.» (نیکولایوا: 1398: 410) نظریات خواننده‌محور نیز زاییدۀ نظریه‌ی دریافت است که پس از روی‌کارآمدن روش نقد ساختارگرایی، نویسنده از نقد ادبیات و متن کنار گذاشته شد و چرخش پیکان توجه منتقدان به سوی خواننده و روایت‌گیر (مخاطب) حرکت کرد. در نظریه‌ی دریافت، خواننده و کسی که متن را دریافت می‌کند مهم‌تر از نویسنده است. این نظریات با خواننده‌ی نهفته‌ی یا مستتر در متن ایدن چمبرز به ادبیات کودک و نوجوان راه یافته است. چمبرز از «ویلیام باتلر» نقل می کند که برای گفتن چیزی دو نفر لازم است: گوینده و شنونده تا ارتباطی کامل صورت بگیرد. شنونده همانقدر مهم است که گوینده. ادبیات نوعی ارتباط دوسویه است و «ادبیات کودک لزوما مقیّد به مخاطب است.»(خسرونژاد:1382 :41) و وجود مخاطب کودک بیش از پیش اهمیت دارد. روایت و داستانی را می‌توان ادبیات کودک نامید که بتواند با کودک و دنیای آن ارتباط برقرار کند. «هر اثر ادبی که به‌گونه‌ای همزمان با عاطفه و شناخت کودک درآمیزد و موفق شود امکان درهم‌آمیزی افق‌های دید و انتظارات آفریننده‌ی خویش و کودک را فراهم آورد، ادبیات کودک است.»(همان: 43) خواننده‌ی نهفته کیست؟ خواننده نهفته «تصویری از خواننده که در متن پنهان است و از آن برداشت می‌شود»، است. این خواننده وجود مادّی ندارد، کاملاً انتزاعی و ذهنی است و تنها متن آن را به ما نمایان یا معرفی می‌کند. نویسنده وقتی قلم دست می‌گیرد یا وقتی روایت را در ذهن خلق می‌کند، (آگاهانه یا ناآگاهانه) خواننده‌ای برای متن و روایت خود می‌سازد یا متصوّر می‌شود، او را مخاطب روایت خود درنظر می‌گیرد. با متصوّرشدن و ساختن مخاطب انتزاعی برای خود سعی می‌کند روایت و معنا را به‌گونه‌ای بپردازد و بیان کند که برای مخاطب ذهنی خود مناسب باشد. این تصوّر و این مخاطبِ برساخته‌ی ذهن نویسنده، خواننده‌ی مستتر یا نهفته‌ی واقعی نیست، بلکه خواننده‌ی مستتر آن است که متن با شگردها و ویژگی‌هایی که دارد به ما معرفی می‌کند. ممکن است خواننده‌ی نهفته‌ی نویسنده با خواننده نهفته در متن یکی باشد یا نباشد. اما اگر «این خودهای آفریده‌شده، نویسنده و خواننده، بتوانند به توافقی کامل برسند،» (خسرونژاد -–به نقل از چمبرز: 1400: 98) موفق‌ترین روایت را خواهیم داشت؛ اینکه خواننده‌ی برساخته‌ی ذهن و تصوّر نویسنده از مخاطبش، با آنچه متن مخاطب را نشان می‌دهد یکی باشد. در این مقاله سعی داریم خواننده‌ی پنهان در متن قصه‌ی «پروانه‌ی آبی» از «مرضیه جوکار» را با رویکرد ذکر شده، آشکار کنم. «این دو مفهوم، یعنی خواننده‌ی نهفته و روش نقد حاصل از آن به ما کمک می‌کنند تا رابطه‌ی میان نویسنده و خواننده‌ای (کودک) را که در متن است، بنا نهیم. به ما کمک می‌کند تا به چگونگی آفرینش این رابطه به دست مؤلف پی ببرم و معنا(هایی) را که در جست‌وجوی آن است تا با خواننده در میان گذارد، کشف کنیم.» (همان: 99) برای اینکه بتوانیم خواننده‌ی نهفته واقعی در متن را بیابیم لازم است برخی از شگردهای روایت که می‌تواند کمک‌کننده و کاشف باشد بررسی کنیم. ایدن چمبرز این شگرد و فنون روایت را اینگونه برمی‌شمارد: سبک، زاویه دید، طرفداری و شکاف‌های گویا. هر کدام از این شگردها برای ره‌یابی و آشکار ساختن خواننده‌ی مستتر در متن را در قصه پروانه‌ی آبی بررسی خواهیم کرد؛ تا بدانیم مخاطب این قصه، کودکان‌اند یا فقط درباره‌ی کودکان است.

 

مختصری درباره‌ی نویسنده‌ «مرضیه جوکار»

مرضیه جوکار متولد شهر شیراز، نویسنده‌ی بیش از 30 کتاب قصه و داستانی در حوزه‌ی کودک و نوجوان و بزرگسال که جوایز معتبری نیز کسب کرده است. جوکار علاوه‌بر نویسندگی، هنر گویندگی دارد و عضو انجمن دوبله و گویندگی شیراز نیز می‌باشد. از جمله کتاب‌های او می‌توان به: «دست‌هایش بوی گل می‌داد (1390)، خانه‌ی لاک‌پشت کوچولو (1396.چاپ سوم)، جیرجیرک هنرمند (1385) ، شماره تلفن بهشت (1388)، اگر مترسک نبودم (1394)، بهترین کریسمس من (1396) ، بیدار شو بابا (چاپ دوم 1397)، جزیره‌ی ‌آفتابگردان(1398)، پروانه‌ی آبی و تفنگ طلایی (1402) اشاره کرد.

 

خلاصه‌ی قصه «پروانه‌ی آبی»

دختری «کوچولو» با پدر و مادر دانشمند و حشره‌شناسش در آپارتمانی در وسط شهر زندگی می‌کند. او یک مادربزرگ نیز دارد که وقتی پدرومادر به سفرهای اکتشافی و کاری می‌روند در کنار دخترک می‌ماند. دختر به مادر و پدر خبر می‌دهد که شب‌ها پروانه‌ای توی خوابش «بال‌بال می‌زند.» او هر شب خواب یک «پروانه‌ی آبی» را می‌بیند. یک پروانه‌ی آبی «کمیاب» و «گرانقیمت» نیز در قابی طلایی به دیوار اتاقش دارد. دخترک به خواب پروانه سرک می‌کشد و از خواب او می‌گوید که بوی ماه، کاج و ذرت می‌دهد. مکان‌هایی را که پروانه‌ی تو قاب در خواب می‌رود بازگو می‌کند. جنگل و زیر برگ گل و نوشیدن شهد و قطره‌ی باران. روزی از روزهایی که پدرومادر برای رفتن به سفر مهیّا می‌شوند، دخترک التماس‌کنان از والدین تقاضا می‌کند او را نیز با خود ببرند، ولی آنها می‌گویند جنگل جای کوچولوها نیست و باید در خانه بماند. مادربزرگ آمده و درحال بافتنی (شال‌گردن) بافتن در خانه و در حال چرت‌زدن است. پدرومادر که نگران جاماندن از هواپیمایند ناگهان چشم‌شان به پروانه‌ای آبی می‌افتد که توی خانه و اتاق پرواز می‌کند، با تور پروانه‌گیری به دنبال او می‌افتند تا شکارش کنند. اما پروانه از پنجره‌ی نیمه‌باز بیرون به سمت جنگل می‌رود. دخترک تبدیل به یک پروانه‌ی آبی می‌شود و می‌رود.

[1] Aidan Chambers

[2] Wolfgang Iser

 

بحث و بررسی

پیش‌ از این گفتیم که شگردهای یافتن و آشکارساختن خواننده‌ی نهفته‌ی در متن از نظر ایدن‌چمبرز سبک، زاویه دید، طرفداری و شکاف‌های داستانی است. در اینجا به بررسی تک‌تک این فنون در متن قصه‌ی پروانه‌ی آبی می‌پردازیم.

برای مطالعۀ متن کامل این مقاله کلیک کنید

[1] Cross-writing

[2] Duplicate Addressees

نوشته بررسی خوانندۀ نهفته در متن؛ نظریۀ ایدن چمبرز اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
https://golafrouz.ir/content/3338/feed 0
انجیل میرزای زهتابی https://golafrouz.ir/content/3256 https://golafrouz.ir/content/3256#respond Mon, 11 Sep 2023 20:10:35 +0000 https://golafrouz.ir/?p=3256     یادداشتی بر انجیل میرزا/ محسن زهتابی   رمان «انجیلِ میرزا» نوشته‌ی «محسن زهتابی»، روایت و تفسیری نو از زندگی میرزا کوچک‌خان جنگلی (1259-1300.ش) یا سردار جنگل است. در این رمان، شخصیت بزرگ و قهرمان میرزا، مردی می‌بینیم که سفیدی مطلقش‌ به خاکستری گراییده است. محسن زهتابی در انجیل میرزا او را مردی مانند […]

نوشته انجیل میرزای زهتابی اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
 

 

یادداشتی بر انجیل میرزا/ محسن زهتابی

 

رمان «انجیلِ میرزا» نوشته‌ی «محسن زهتابی»، روایت و تفسیری نو از زندگی میرزا کوچک‌خان جنگلی (1259-1300.ش) یا سردار جنگل است. در این رمان، شخصیت بزرگ و قهرمان میرزا، مردی می‌بینیم که سفیدی مطلقش‌ به خاکستری گراییده است. محسن زهتابی در انجیل میرزا او را مردی مانند دیگر مردم قشر خودش ترسیم کرده که زندگی‌شان با فرد عامّی تفاوت چندانی ندارد. کودکی و کسب علم در محضر پدر را به شک و شبهه‌ای که دوستش در دلش می‌اندازد متصل می‌کند. دوران جوانی‌اش با جوان‌سری‌ها و ارضای امیال شهوانی می‌آمیزد و سر از فاحشه‌خانه درمی‌آورد، هرچند مردی مذهب‌آموخته و ملّا است. پدرش ملای زمان و شهرش بوده و می‌بایست جای پدر را بگیرد. اما میرزای نظامی‌شده و جنگجو، سر پرسودایی دارد که عشق پرشور جوانی او را شبانه به خانه‌ی دولتمردی به نام امین‌آلدوله می‌کشاند و دختر او، آی گل  را باردار می‌کند و زخمی از او به یادگار برمی‌دارد. میرزا زبان و تندوتیزی دارد که خصلت ویژه‌اش است. او وطن‌پرست، مردم‌دوست و حق‌خواهی است که خود را فراموش نکرده است. بلکه در پی ساختن خانه‌ و کاشانه‌ای زیبا و رفاه برای زن و دو دخترش است و از لذّت‌های دنیا بهره می‌برد. تمام این صحنه‌ها و تصاویر، چهره‌ی میرزای بزرگ را گونه‌ای دیگر ترسیم می‌کند. میرزایی که شخصیت ملّی دوست‌داشتنی، قدرتمند و زیرک است اما از عیب و خطا نیز عاری نیست.

رمان از چند دقیقه قبل از مرگ میرزا شروع می‌شود و مرور خاطراتش در لحظات پایانی زندگی‌اش است از نگاه راوی دانای کل. یک واپس‌گردی و نگاهی کوتاه به زندگی پرفرازونشیب خود که چه بوده و چه کرده و چه شده و چگونه شده است. قاعدتا باید زاویه دیدِ میرزا باشد، اما این چنین نیست و راوی و زاویه دید دانای کل است که گاهی محدود و گاهی نامحدود روایت می‌کند. این نوع روایت به مخاطب القا می‌کند که میرزا این اتفاقات را مرور نمی‌کند بلکه فردی خارج از آن صحنه، دور از میرزا ولی ناظر است که برش‌هایی از زندگی میرزا را انتخاب کرده است و برای او نمایش می‌گذارد. این انتخاب نویسنده و زمان و تاریخ است که احمد پسر حسن ارتباط چندانی به میرزا ندارد. شاید میرزا اصلا او را ملاقات هم نکرده باشد. این انتخاب میرزا نیست که توی قهوه‌خانه چه گذشت وقتی مردی برای قشون‌کشی و دعوت به مبارزه از گرد راه رسید و چندین صحنه‌ی دیگر از امکان حضور شخصیت در آن صحنه‌ها وجود نداشته است. هر فصل از رمان به نام شخصیتی از افراد و اطرافیان تاثیرگذار بر میرزا نامگذاری شده است که در آن فصل برخورد و کنش‌های همان فرد در حول محور زندگی میرزا و هدف و جنبشش ترسیم می‌شود. میرزا مرکز دایره است و آنچه از افراد دیگر روایت می‌شود حول محور او می‌گردد و ابعادی از شخصیت یا زندگی و مسیر حرکت میرزا را بر مخاطب آشکار می‌کند یا روند پیرنگ را پیش می‌برد.

انجیلِ میرزا، آمیزش تاریخ و داستان است. چنانکه نویسنده نیز در پشت جلد کتاب اذعان می‌دارد، بازنمایی از میرزا کوچک‌خان نیست. بازآفرینی میرزاست با تخیّل و زبانی که با ظرافت‌های زیبایی‌شناسانه‌اش سعی در روایت داستانی تاریخ‌مدار دارد. اما نه آن معنا از تاریخ که پیش از این بوده، این تاریخ رویکردی انسان‌گرایانه است به میرزایی که اسطوره و افسانه می‌شود. میرزایی را که قهرمانی بدون خطا، ماورایی و معصوم است می‌زداید و میرزای دیگری که پای آن روی خاک همین زمین است خلق می‌کند. این رمان هم تاریخ است و هم نیست. «تاریخ، داستانی است که هر فرهنگ درباره‌ی گذشته‌اش بازگو می‌کند و نه مجموعه‌ای از واقعیت‌های قابل اثبات…»[1] از این نظر تاریخ است. تاریخ و داستان عناصر مشترک زیادی باهم دارند. مهمترین آنها روایت است. استفاده از روایت و داستان‌پردازی در ادبیات کهن فارسی در تاریخ بیهقی، تاریخ جهانگشای جوینی و … دیده می‌شود. چنانکه جذابیّت این متون کهن وابسته به نوع پرداخت و روایت آنهاست که برساخته‌ی حقیقت‌مانندی، کشمکش، گفتگو و صحنه‌سازی است. در انجیل میرزا نیز روایت تاریخی و داستانی با جزئیات زندگی انسانی نوع تازه‌ای از رمان نو تاریخی را رقم زده است.

آنچه در انجیل میرزا رخ داده، میرزایی است که از تاریخ برداشته شده و در درون قالبی نو که انعطاف‌پذیری بالایی دارد قرار داده شده است. میرزا لذّت‌های گناه‌آلود را تجربه می‌کند، به دین و اعتقادات خود و پدرانش شک می‌کند، آنچه در تاریخ نیست و در داستان هست جزئیات زندگی است که برای تاریخ ارزشی ندارد ولی برای انسان و انسان‌مداری و ادبیات ارزشمند است. همین جزئیات ریز و آشنا زندگی انسانی است که میرزا را از نو می‌سازد و می‌شود آن‌ها را مانند کلاژهایی بر زندگی تاریخی میرزای تاریخ قرار داد. اشراف نویسنده بر محیط و فضای آن زمان، رسم و رسومات و سرگرمی‌ها، پاتوق‌ها، گذرها ستودنی است. لحن و کلام شخصیت‌ها و راوی متناسب با فضای داستانی، خوش‌ساخت است. شکاف‌های گویای متنی در جای‌جای رمان، لذّت کشف و شهود را به خواننده می‌دهد و درعین‌حال رمان را از اطناب و درازگویی‌های بیهوده و خسته‌کننده دور ساخته است.

 

 

همسازی انجیل و میرزا:

شاید انجیل که کتاب مقدس مسیحیان است برای میرزای مسلمان و شیعه گزاره‌ی مناسبی نباشد. اگر هدف نویسنده را سعی در جهانشمول‌نمودن میرزا درنظر بگیریم شاید پذیرنده‌تر باشد. اما آنچه در کتاب از اعتقادات میرزا روایت می‌شود تناقضی عمیق ایجاد کرده است. از عیسی در اناجیل مختلف روایت‌های مختلف شده است. میرزا به تاریخ ایران تعلق دارد و انجیل کتاب مقدس مسیحیان است. وجه تفاهم این دو، تفاسیر مختلفی است که از انجیل نگاشته شده است. طبق نظریات کولریج[2]( 1772-1834.م) منتقد و نظریه‌پرداز انگلیسی، باید کتب مقدس و انجیل را مثل هر کتابی دیگر خواند و تفسیر کرد. تفاسیر مختلف آزاد باشد تا بت‌سازی متون از بین برود. «کولریج می‌گوید نباید انجیل را به این دلیل که منشاء آن موثق است و کلام خداوند است تقدیس کنیم، ولی ما وثوق و اقتدار کلام آن را از طریق تجربه‌ی خویش می‌پذیریم زیرا آن را حائز ارزش شاعرانه  نمادین می‌دانیم به عبارتی رساننده‌ی شکوه و عظمت الهی است.»[3]

و این انجیل اولین انجیلِ میرزا کوچک‌خان جنگلی است. عیسی مسیح نجار بود، میرزا هم. عیسی را یکی از نزدیکانش یا بهترین یارش یهوه به کشتن داد، میرزا را نیز خیبر، همرزم و مورداعتمادش. میرزا پدر و مادرش را در کودکی از دست داد، مسیح نیز. اما انجیل کتاب مقدس و دینی است، میرزا فردی عامی است که به جهت مبارزاتش برای آزادی و وطن به اسطوره تبدیل شده است. عیسی اسطوره‌ی دینی است و میرزا اسطوره‌ی سیاسی ملی. این وجه تفارق شکاف عمیقی بین انجیل در کنار نام میرزا ایجاد می‌کند که زهتابی تلاش کرده با ایجاد همسانی‌هایی با داستان زندگی عیسی این شکاف را پر و انجیل را به میرزا نزدیک‌تر کند.

هر متن ادبی یک خواننده‌ی پنهان دارد. نویسنده در زمان خلق اثر ادبی خواننده‌ای در درنظر دارد که برای آن می نویسد. او را در مقابل خود می‌بیند و برای او روایت می‌کند.[4] خواننده‌ی ضمنی این رمان کسانی هستند که میرزای تاریخی را با چم‌و‌خم داستان مبارزاتش می‌شناسند و حالا می‌بایست این روایت متفاوت از زندگی او را نیز بخوانند. بُعدی تازه از زندگی میرزا، برای کسی که او برایش قهرمان و اسطوره است. گستردگی خواننده‌ی نهفته در این رمان زیاد نیست و چه‌بسا تاریخ‌پژوهان و تاریخ‌دانان و علاقه‌مندان به سیاست، به‌این‌گونه روایت‌ها توجه نشان ندهند و آن را نوعی تحریف تاریخ بدانند. ارزشمندی این کتاب از نظر تاریخی مقبول نخواهد بود و از زمره‌ی تاریخ و سیاست و اسطوره طرد خواهد شد. اما از نظر جایگاه در داستان و رمان کتابی قابل‌توجه و تأمل است. ساختار زبانی خوش‌ساخت و مرتبی دارد. نویسنده در مسیر پیرنگ آن و اتصالاتی که روایت میرزا در زمان مرگش را به روایت از دیگران می‌رساند، موفق عمل کرده است. آیرونی در متن رمان کم نیست و گاهی توقع خواننده را از متن بالا می‌برد. گفتگوهای خسته‌کننده و طولانی که مقتضای رمان‌های تاریخی دیده نمی‌شود. و در پایان انجیلِ میرزا کتابی یگانه در ادبیات داستانی خواهد بود.

 

 

کپی با ذکر نام نویسنده (گل افروز جهاندیده) یا منبع (golafrouz.ir) بلامانع است.

 

 

پ.ن

[1] درسنامه‌ی نظریه‌ی ادبی، مری کلیگز. ترجمه سخنور، دهنوی، سبزیان. 1401.ص 169

[2] Samuel Taylor Coleridge

[3] همان ، ص 254

[4] برای اطلاعات بیشتر نظریه‌ی خواننده نهفته از ایدن چمبرز را در کتاب دیگرخوانی‌های ناگزیر، مرتضی خسرونژاد بخوانید.

نوشته انجیل میرزای زهتابی اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
https://golafrouz.ir/content/3256/feed 0
آدمی موجودی درنده است https://golafrouz.ir/content/3246 https://golafrouz.ir/content/3246#respond Sat, 18 Mar 2023 07:14:22 +0000 https://golafrouz.ir/?p=3246 «زوربای یونانی» رمانی از «نیکوس کازانتزاکیس» است که داستان را در خدمت انتقال مفاهیم  فلسفی به کار گرفته است. شخصیت‌های معدود این رمان شامل: راوی که یک مرد جوان متفکر، فیلسوف‌مآب و نویسنده‌ای است که در پی یافتن معنای هستی و زندگی و انسان به بودایسم و مطالعه احوالات بودا و پیروانش می‌پردازد. او مردی‌ست […]

نوشته آدمی موجودی درنده است اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
«زوربای یونانی» رمانی از «نیکوس کازانتزاکیس» است که داستان را در خدمت انتقال مفاهیم  فلسفی به کار گرفته است.

شخصیت‌های معدود این رمان شامل: راوی که یک مرد جوان متفکر، فیلسوف‌مآب و نویسنده‌ای است که در پی یافتن معنای هستی و زندگی و انسان به بودایسم و مطالعه احوالات بودا و پیروانش می‌پردازد. او مردی‌ست گوشه‌نشین و اهل مطالعه و نوشتن و درون‌گرا. در مقابل او شخصیتی است به نام الکسیس زوربا، مرد شصت‌وچندساله‌ای که نمی‌شود به او گفت پیرمرد، مگر در نگاه اول و توصیف ظاهری او. زوربا برخلاف راوی که در رمان ارباب می‌شناسیمش در پی لذت‌بردن از زندگی‌ست. لذت‌های او در زن، غذا و نوشیدنی و رقص و آواز خلاصه می‌شود. اگر فردی این‌چنینی را در دنیای خارج از خیال و کتاب کازانتزاکیس ببینید بدون‌شک می‌گویید دیوانه است، خل است، عقلش پاره‌سنگ برداشته. دقیقا توصیف زروباست ولی از این بابت خجلت‌زده نیست و قاطعانه به دفاع از مواضع خود در زندگی می‌پردازد. او تقریبا بی‌سواد است اما سواد زندگی بالایی دارد. او سعی دارد ارباب را به تغییر رویه‌ی زندگی‌اش سوق دهد و لذت‌هایی که خود چشیده را به او بچشاند.

رمان از جایی شروع می‌شود که راوی با دوست بسیار نزدیک و صمیمی‌اش به دلیل سفر برای دفاع از وطن، خداحافظی کرده است. هنوز در غم رفتن دوست است و با خود در مورد معنای مبارزه برای میهن و وطن و منفعل‌بودن در جدل است که زوربا پیدایش می‌شود و با او در سفری به جریزه‌ی کرت همراه می‌شود. از اینجاست که رمان در تسخیر زوربا قرار می‌گیرد و کشمکش‌های دو قطب متضاد در زندگی: چنان زندگی کن که انگار آخرین روز زندگی توست و چرا باید زندگی کنم و جستجوی معنای زندگی و اگزیستانیسال. دو مکتب کاملا متفاوت. زوربا را می‌شود به رواقی‌بودن تشبیه کرد و ارباب را به فردی امروزی‌تر و درگیر درد و درک اگزیستانسیال.

زوربای یونانی رمانی است که باید بخوانید. هرچند با سانسور. زوربا شخصیتی ناب و خاص است که دنیا را هر لحظه طوری می‌بیند که انگار همین چند ثانیه پیش چشم به‌دنیا گشوده است. نو و بکر. متعجب از هرچه که قبلا بارها و بارها دیده و لمس کرده است. شکست‌هایش را به رقص، به شکست‌های دیگر متصل می‌کند. هرچند از نظر او شکست نیست و هیچ است. ما در قاموس عادت‌گزین خود به شکست در کار، عشق، زندگی تعبیر می‌کنیم ولی برای شخصیتی مانند زوربا فقط یک اتفاق ساده خنثی است مثل یک عطسه کردن یا پلک زدن حتی. اما  تصور نکنید این شخصیت ساده و بی‌آلایش ذهنی کاملا کودکانه و رشدنیافته است. او پاسخ تمام سوالات فلسفی ارباب را به شیوه‌ی خود می‌دهد.

این چند سطر از زوربای یونانی را بخوانید:

«من رو به سوی زوربا برگرداندم و پرسیدم: مگر تو با این پیرمرد چه کردی که این چنین داد می‌زند؟

-من؟ من کاریش نکردم! فقط به قاطرش نگاه کردم. این تو را متعجب نمی‌کند، ارباب؟

– چه چیز؟

-که در دنیا چیزی به نام قاطر هست.

روز دیگری من همچنان که در ساحل دراز کشیده بودم و کتاب می‌خواندم زوربا آمد، روبه‌روی من نشست، سنتورش را روی زانوایش گذاشت و شروع به نواختن کرد. من سر برداشتم و نگاهش کردم. کم‌کم حالت چهره‌اش تغییر کرد، نشاط وحشیانه‌ای بر او چیره شد، گردن دراز و چروکیده‌اش را تکان داد و شروع به آواز خواندن کرد.

آهنگ‌های مقدونی، تصنیف‌های عامیانه‌ی محلی و فریادهای وحشیانه‌ای بود که سر می‌داد. حنجره‌ی آدمی به زمان‌های ماقبل تاریخ برگشته بود، به زمان‌هایی که فریاد ترکیبی عالی از همه‌ی آن چیزهایی بود که ما امروز موسیقی و شعر و فکر می‌نامیم. فریادهای آخ! آخ! زوربا از اعماق درونش بیرون می‌زد و همه‌ی آن قشر نازک را که ما تمدّن می‌نامیم از هم می‌شکافت و به آن جانور درّنده‌ی ابدی، به آن خدای پشمالو، به آن گوریل هولناک راه می‌داد که بیرون بپرد.

زغال لینییت، سود و زیان، بانو هورتانس و نقشه‌های آینده همه محو می‌شدند. آن فریاد همه را با خود می‌برد و ما دیگر به هیچ‌چیز نیاز نداشتیم. هردو بی‌حرکت بر آن ساحل کرتی، تمام تلخی‌ها و شیرینی‌های زندگی را در سینه‌ی خود گرفته بودیم. دیگر تلخی و شیرینی وجود نداشت، خورشید جابه‌جا می‌شد و شب فرامی‌رسید. دب اکبر به دور محور بی‌حرکت آسمان می‌رقصید، ماه بالا می‌آمد و وحشت‌زده به دو حیوان حقیر که بر شن‌ها آواز می‌خواندند و از هیچ‌کس بیم نداشتند می‌نگریست.

زوربا که از فرط آواز خواندن سخت به هیجان آمده بود ناگهان به حرف آمد. و گفت: هی رفیق! آدمیزاد جانور درنده‌ای است. کتاب‌هایت را دور بینداز، خجالت نمی‌کشی؟ آدمیزاد جانور درنده‌ای است و درندگان که کتاب نمی‌خوانند.

لحظه‌ای ساکت ماند و باز به خنده افتاد. گفت: تو می‌دانی خدا آدم را چگونه آفرید؟ می‌دانی نخستین کلماتی که این جانور آدمی‌نام خطاب به خدا گفت چه بود؟

-نه من از کجا بدانم؟ من که آنجا نبودم.

خوب، ارباب، گوش کن! یک روز صبح خدا افسرده و پکر از خواب بیدار شد و با خود گفت: «آخر من چه خدایی هستم؟ آدمیزده‌ای هم نیست که مرا ثنا بگوید و به نامم سوگند بخورد، یا مرا سرگرم کند. دیگر، از اینکه مثل یک جغد پیر زندگی کنم به تنگ آمده‌ام!» در کف دست خود تف کرد، آستین‌هایش را بالا زد، عینکش را به چشم گذاشت، یک تکه کلوخ برداشت، بر آن آب دهان ریخت، از آن گِل ساخت، گِل را چنانکه باید ورز داد، آدمکی از آن ساخت و در جلو آفتاب گذاشت. هفت روز بعد، آن را از جلو آفتاب برداشت، پخته شده بود. خدا نگاهش کرد، به خنده افتاد و با خود گفت: «بر شیطان لعنت! اینکه خوکی است ایستاده روی دوپا! این ابدا آن چیزی نیست که من می‌خواستم. الحق که افتضاح کرده‌ام!»

پس گردن آدمک را گرفت، تیپایی به او زد و گفت: «یاالله بزن‌به‌چاک! دیگر کاری نداری جز اینکه بروی و بچه‌خوک‌هایی مثل خودت پس بیندازی. زمین مال تو. برو گم شو! یک دو، یک، دو، قدم‌رو!» ولی، جان من، آن مخلوق ابدا خوک نبود. کلاه پشمی نرمی بر سر گذاشته، کتی لات‌وار به دوش انداخته، یک شلوار چین‌دار پوشیده بود و چاروقی با منگوله‌های قرمز به پا داشت. از این گذشته به کمرش خنجر تیزی زده بود که حتما شیطان آن را به او داده بود و روی آن نوشته شده بود: «دخلت را خواهم آورد!»

او آدم بود. خدا دست پیش آورد تا آدم آن را ببوسد، ولی آدم سبیلش را تاب داد و گفت: «برو کنار پیرمرد؛ می‌خواهم رد شوم!»

.

.

.

پ.ن: شما هم اگر زوربای یونانی را خوانده‌اید نظرتان را بنویسید. 🙂

ممنون که می‌خوانیدم. 🙂

پ.ن2: عکس کتاب از سایت باسلام

نوشته آدمی موجودی درنده است اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
https://golafrouz.ir/content/3246/feed 0
کتابِ خانوم https://golafrouz.ir/content/3243 https://golafrouz.ir/content/3243#respond Sat, 18 Mar 2023 06:48:27 +0000 https://golafrouz.ir/?p=3243   نویسنده‌ای که تاریخ بداند و ادبیات کهن را خوانده باشد دستش پر می‌شود از ایده‌های ناب. اما نیاز به خلاقیت فراوانی برای به‌روزآوری ایده‌ها به شکل نو دارد و این هنر نویسنده‌ی مجموعه داستان «خانوم» است. این مجموعه به قلم «محسن زهتابی» ده داستان کوتاه دارد. داستان‌هایی که در وهله‌ی اول زبان پخته و […]

نوشته کتابِ خانوم اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
 

نویسنده‌ای که تاریخ بداند و ادبیات کهن را خوانده باشد دستش پر می‌شود از ایده‌های ناب. اما نیاز به خلاقیت فراوانی برای به‌روزآوری ایده‌ها به شکل نو دارد و این هنر نویسنده‌ی مجموعه داستان «خانوم» است. این مجموعه به قلم «محسن زهتابی» ده داستان کوتاه دارد. داستان‌هایی که در وهله‌ی اول زبان پخته و قوی دارند، متناسب با برهه‌ی زمانی و مکانی که روایت می‌شود. دقت نویسنده در ساختار زبانی چنان است که اجازه نداده زبان کهن شود یا آن‌چنان امروزی که هم‌خوانی با رخدادها نداشته باشد. زبانی بینابین کهن و امروزی. این زبان نیز از خلاقیت‌ها و دانش زبانی-تاریخی نویسنده است که مخاطب را از دشواری کهن‌خوانی نجات داده تا ذهن خسته نشود و روایت را گم نکند.

ساختار روایی داستان‌ها منسجم و غیرقابل پیش‌بینی است. تا آخر داستان نمی‌توانید دست نویسنده را بخوانید و حدس بزنید چه خواهد شد هرچند خودتان نیز شگردهای داستان‌نویسی را بدانید.

آنچه در این مجموعه داستان به‌چشم می‌خورد برجسته‌سازی یا آشنایی‌زدایی از تاریخ است. عنوان و واژه‌ی تاریخ با پیش‌فرض و پیش‌زمینه‌ای که از آن در ذهن داریم به‌وجود می‌آید و ممکن است برای هر فرد متفاوت باشد، آنچه مشترک است تعریف از تاریخ است: تاریخ مجموعه‌ای از اتفاقات مهم و وقایع تأثیرگذار بر سیاست، جغرافیا، اجتماع، فرهنگ، طبیعت و … است. محسن زهتابی نویسنده‌ی کتاب خانوم ما را یادآور می‌شود که این وقایع در بستر زندگی رخ داده‌اند. فاصله‌ها، سال‌ها و قرن‌ها را برداشته، مرزهای تاریخی را درهم‌شکسته و وقایع را از قالب تاریخ مدرّج بر پیشانی‌شان خارج کرده است. روی جزئیات حذف‌شده -به دلیل کم‌اهمیت بودن از نظر تاریخی- که بخش ناگفته و مغفول مانده‌ی تاریخ است نور تابانده و در معرض نگاه مخاطب قرار داده است. روایت عشق‌ها، تنهایی‌ها، طردشدن‌ها و …

زهتابی در این مجموعه، تاریخ را به‌گونه‌ای متفاوت روایت می‌کند. افراد و اسامی آشنا در تاریخ، حاشیه و قسمت سایه‌دار تاریخ را دست‌مایه و بستری قرار داده برای روایتی از زندگی انسان. انسانی که در طول تاریخ، انسان است با همان امیال، رویاها، آرزوها و …

طنز از شگردهای برجسته‌سازی روایی در این داستان‌هاست که لذت خواندن داستان را دوچندان می‌کند. قالب‌های داستانی نزدیک به نمایشنامه و گاهی نمایشنامه، راویان و زوایای دیدی نامتعارف مثل زاویه دید و روایتی از ورزاجنگ و …  همه آنچه که باید از خانوم بدانید نبود. داستان‌های دورتر از تاریخ نیز در این مجموعه خواهید خواند.

این‌ها فقط شمّه‌ای بود از هنرمندی محسن زهتابی در مجموعه داستان خانوم.

باید کتاب را خواند.

.

.

.

قسمتی از داستان «عباس میرزا» از همین مجموعه

«بیچاره این روح لجام‌گسیخته که غلام خانه‌ی پدر شده است. تمام هفته را با خانه و دود و هذیان به‌سر می‌برد. اژدهای زشتی که توان بیرون خزیدن از تاریکی را ندارد و شب‌های جمعه بی‌اعتراض از لا‌به‌لای درب آهنیِ زنگ‌زده‌ی اتاق، پاهای مریم و حالات ارضای غرایز او با میرزا را به‌تماشا می‌نشیند. سنگ‌چین‌شده‌ی جهان تکراری، محکوم به ناخوشی، دریوزگی غریزی‌شده‌ی این روح، تمام هستی مرا بر دستان پدر می‌نهد و روزگاری که برایش لذت این تن تعریف نشده، مغمومی که توان ارضای هیچ‌‎‌کسی را نداشته و بیشتر می‌دود و بیشتر پلکان صعود صاحبان خود می‌شود. کره‌خر فیلسوفی که تنها یک قدم مانده بداند. ولی همانی می‌شود که قصه‌ها می‌خواهند.

فتح‌علیشاه همانطور نشسته باانگشت دستش دود تریاک معلق در هوا را می‌چرخاند، نقاشی می‌کند. نبرد دوم ایران و روس است. سپاه روس ملت ما را به بند کشیده و روی خاک می‌غلتاند. عباس‌میرزا در میانه‌ی میدان بی‌رمق ایستاده. چهره‌اش را می‌بینم؛ صاف به ما نگاه می‌کند. شاه پوزخندزنان از منگش می‌نوشد. به تاج سرش اشاره می‌کند و رو به او می‌گوید: «این تاج برای مردی می‌ماند که لامذهبان را به‌یوغ کشیده، پیروز می‌آید.»

در میدان نبرد، خورشید رو به غروب است. سرخی آسمان نبرد در قلبم آشوبی بپا می‌کند. هر سپاهی چونان گرگی درّنده یک احساس ناخوشایند را تداعی می‌کند که ادامه شب را در ورطه‌ی بی‌حوصلگی خود می‌کشاند. عباس میرزا فرمان عقب‌نشینی می‌دهد. همه سوی چادرهاشان برمی‌گردند او تنها از بودن در این جنگ بیهوده درد می‌کشد. درد، چیزی که زیبایی و درک آن را به چالش می‌کشد. ابدیت دچار درد، رسیدن به زیبایی را دچار تعفن می‌کند…» (زهتابی.1401.67)

.

.

.

 مجموعه داستان خانوم / محسن زهتابی/ انتشارات نودا/ چاپ سوم/ 1401

پ.ن: شما هم اگر این کتاب را خوانده‌اید نظرتان را بنویسید. 🙂

ممنون که می‌خوانیدم. 🙂

27 اسفند 1401

نوشته کتابِ خانوم اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
https://golafrouz.ir/content/3243/feed 0
می توانم دنیایی که خود ساخته ام تغییر دهم… https://golafrouz.ir/content/3230 https://golafrouz.ir/content/3230#respond Wed, 14 Sep 2022 06:37:08 +0000 https://golafrouz.ir/?p=3230   «کتاب روان‌درمانی اگزیستانسیال هم راهنمایی برای درمانگران است و هم نوعی درمان به‌شمار می‌رود: هر کس که آن را بخواند، عمیقا تحت تأثیر قرار می‌گیرد و خردمندتر می‌شود انگار چندین ساعت به گفت‌وگو با کسی نشسته که عزمش را برای عبور از ژرف‌ترین مشکلات بشری جزم کرده است. داستایفسکی، تولستوی، کافکا، سارتر، کامو و […]

نوشته می توانم دنیایی که خود ساخته ام تغییر دهم… اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
 

«کتاب روان‌درمانی اگزیستانسیال هم راهنمایی برای درمانگران است و هم نوعی درمان به‌شمار می‌رود: هر کس که آن را بخواند، عمیقا تحت تأثیر قرار می‌گیرد و خردمندتر می‌شود انگار چندین ساعت به گفت‌وگو با کسی نشسته که عزمش را برای عبور از ژرف‌ترین مشکلات بشری جزم کرده است. داستایفسکی، تولستوی، کافکا، سارتر، کامو و بسیاری دیگر با نویسنده هم‌آوا شده‌اند تا از دلواپسی‌های غایی بشر بگویند.

مخاطبان اصلی کتاب، دانشجویان و روان‌درمانگران بالینی‌اند ولی به‌دلیل سبک قابل‌فهم و عاری از اصطلاحات تخصصی‌اش، برای خواننده‌ی معمولی نیز قابل‌درک و بسیار جذاب است. یالوم پس از نوشتن این کتاب و برای بسط نظریه‌ی اگزیستانسیال بود که به ابزار داستان روی آورد و آثاری چون ونیچه گریست… و مامان و معنی زندگی را خلق کرد. او خود روان‌درمانی اگزیستانسیال را کتاب مرجع تمامی آثار دانسته که پس از آن به رشته‌ی تحریر درآورده است.»

این دو پاراگرافی که در معرفی کتاب «روان‌درمانی اگزیستانسیال» خواندید در پشت جلد همین کتاب، مختصر و دقیق آن را معرفی کرده است.

شاید عنوان روان‌درمانی، ذهن مخاطب را به‌سمت بیماری و مشکلات روحی و روانی انسان ببرد و تصور کنید برای بیماران و درمانگران مناسب باشد. اما من توجه شما را به عبارتی در معرفی بالا جلب می‌کنم. «برای عبور از ژرف‌ترین مشکلات بشری». بله، این کتاب برای هر انسانی کاربردی است. وقتی اسم اگزیستانسیال همراه با روان‌درمانی می‌آید یعنی بشر، انسان، فارغ از طبقه‌بندی‌های مختلف.

اگر نمی‌دانید اگزیستانسیال چیست اینجا کلیک کنید.

بخش‌های این کتاب و مباحثی که بشر را درگیر خود کرده در چهار فصل مجزا بیان شده است: مرگ، آزادی، تنهایی، پوچی.

«اروین د. یالوم» نویسنده‌ی این کتاب، با جزئیات فراوان و موشکافی تمام این مفاهیم را تبیین کرده‌ و ارتباط و تأثیر آنها بر زندگی انسان را نشان می‌دهد؛ که چطور در بدترین حالت، باعث مشکلات روانی حاد می‌شود و چطور باید با آنان کنار آمد و زندگی کرد. چون این مفاهیم با بشر زاده شده‌اند و با بشر نیز از بین خواهند رفت. پس هر انسانی بدون‌استثناء با مقولاتی چون مرگ، آزادی، تنهایی و پوچی دست‌و‌پنجه نرم کرده، می‌کند یا خواهد کرد.

جذابیت کتاب، داستان و روایت‌هایی‌ست از انسانهایی که زندگی آنها نمونه و مثالی زنده از مشکلات روانی است و در لابه‌لای مفاهیم تئوری بیان می‌شود. آدم‌هایی با مشکلاتی آشنا، شاید مشکل یک یا چندین نفر آنان، مشکل من و شما نیز باشد. «یالوم» علاوه‌بر روان‌درمانگر و روانشناس و پژوهشگر این حوزه، داستان‌پرداز خوبی‌ست. در رمان‌هایی مانند: و نیچه گریست، مامان و معنی زندگی و چندین کتاب دیگر این تبحر را نشان داده است.

خرید رمان مامان و معنی زندگی از اروین د یالوم 

پس اگر با دست گرفتن این کتاب حجیم با هفتصد صفحه، هراس به جان‌تان افتاد، نگران نباشید جذابیت داستان‌ها و روند بیان مفاهیم شما را در خود غرق خواهد و درحین خواندن، با خود می‌گوید که هیچ‌وقت این چنین درک نشده بودید که «یالوم» شما را درک کرده و حال‌تان را توضیح می‌دهد، آلام و پریشانی‌های شما پاسخ و تسکین می‌یابد.

در معرفی پشت جلد کتاب، اسامی نویسندگان برتر ادبیات آورده شده است. این نویسندگان مکتب اگزیستانسیال هستند که در رمان‌ها و داستان‌هایشان و در قالب شخصیت‌هاشان به مشکلات بشری پرداخته‌اند. ارجاع‌های مناسبی به شخصیت‌هایی مانند مورسو در بیگانه‌ی کامو، یا طاعون از کامو شده است. یا در مورد زندگی تولستوی که در پنجاه سالگی به فکر خودکشی افتاده است، یا در مورد شخصیت‌های رمان‌های فیلسوف بزرگ سارتر، مخصوصا در رمان تهوع و … این ارجاع‌ها ما را در تفسیر بهتر رمان و شخصیت‌های معروف ادبیات یاری می‌دهد.

من کتاب «روان‌درمانی اگزیستانسیال» را  به داستان‌نویسان و ادبیات‌دوستان نیز توصیه می‌کنم. کتابی است که علاوه‌بر خودشناسی به درک بهتر رفتار و کردار آدم‌های اطراف‌مان نیز کمک می‌کند. بدون شک برای خلق شخصیت‌هایی باورمند نیاز به شناخت بهتر و عمیق انسان و بشر داریم. شخصیت‌هایی که زنده و خون‌دار که درد بشر را در مواجهه با مرگ، تنهایی، مسئولیت و پوچی و تهی‌بودن زندگی نشان دهند.

.

.

خرید کتاب روان‌درمانی اگزیستانسیال 

نوشته‌ی «اروین د. یالوم» با ترجمه‌ی بسیار خوب «دکتر سپیده حبیب» و نشر «نی» بخواهید

.

 

نمونه هایی از متن کتاب به صورت گزین‌گویه را بخوانید:

« اکثر قریب به اتفاق بیماران اسکیزوفرنیک خود را به تمامی زنده احساس نمی‌کنند. شکی نیست که این بی‌روحی و احساس مُردگی، نتیجه‌ی واپس‌رانی همه‌ی عواطف در بیماران اسکیزوفرنیک است، ولی سرلز معتقد است شاید هدف دفاعی دیگری هم در پسِ این احساس باشد: مُرده بودن بیمار را از مرگ در امان می‌دارد. یک مرگ محدود بهتر از مرگ واقعی‌ست. مُرده دیگر لازم نیست از مرگ بترسد.» ص 220

«وقتی خود را از زیستنی زیادی فزونگر یا زیادی زنده محروم می‌کنیم، به‌دلیل زندگی استفاده نشده یا همان زندگی نازیسته در خودمان احساس گناه می‌کنیم…» ص 393

«مسئولیت شمشیری دولبه است: اگر فرد مسئولیت وضعیت زندگانی خود را بپذیرد و تصمیم به تغییر بگیرد، به این معناست که فرد به تنهایی مسئول ویرانه‌های زندگی گذشته‌ای‌ست که می‌توانست مدت‌ها پیش تغییر کند…»

«تنها حقیقت مطلق این است که هیچ‌چیز مطلقی وجود ندارد. موقعیت اگزیستانسیال می‌گوید دنیا تصادفی‌ست یعنی هرآنچه هست، می‌توانست طور دیگری باشد؛ یعنی خود انسان‌ها هستند که خود، دنیای خود و موقعیت‌شان را در آن می‌سازند؛ یعنی معنایی در کار نیست، جهان از نقشه‌ای عظیم برخوردار نیست، هیچ خط‌مشی‌ای جز آنچه فرد خود می‌افریند وجود ندارد…» ص 586

«در دنیای دین‌گریز امروز،«خودشکوفایی» با ساختار انسان‌گرایانه و فردگرایانه درآمیخته است. اورستس سارتر سفری را می‌آغازد، به به‌سوی خدا، بلکه به سوی اورستسی توانا و کاملا شکوفا که در درون اورستس انتظارش را می‌کشد…» ص 606

.

.

.

معرفی کتاب مامان و معنی زندگی 

و

درمان شوپنهاور

از همین نویسنده کلیک کنید.

شما هم اگر این کتاب را خوانده‌اید، لطفا نظر بدهید. 🙂

ممنون که می‌خوانیدم. :))

نوشته می توانم دنیایی که خود ساخته ام تغییر دهم… اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
https://golafrouz.ir/content/3230/feed 0
هفت شهرِ پیرنگ داستانی https://golafrouz.ir/content/3213 https://golafrouz.ir/content/3213#comments Wed, 07 Sep 2022 05:52:50 +0000 https://golafrouz.ir/?p=3213 شروع، ناپایداری، گسترش، تعلیق، نقطه اوج، گره‌گشایی، پایان!   در بحث پیرنگ به تعریف کلی از پیرنگ پرداختم، می‌توانید اینجا بخوانید. در مبحث حاضر به صورت مختصر به اجزای ‌هفت‌گانه‌ی پیرنگ خواهیم پرداخت. . . . چرا می‌گویند فلان داستان یا رمان سست است؟ یا چرا فلان داستان مسنجم است و چفت‌وبست محکم و هنرمندانه […]

نوشته هفت شهرِ پیرنگ داستانی اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
شروع، ناپایداری، گسترش، تعلیق، نقطه اوج، گره‌گشایی، پایان!

 

در بحث پیرنگ به تعریف کلی از پیرنگ پرداختم، می‌توانید اینجا بخوانید.

در مبحث حاضر به صورت مختصر به اجزای ‌هفت‌گانه‌ی پیرنگ خواهیم پرداخت.

.

.

.

چرا می‌گویند فلان داستان یا رمان سست است؟

یا چرا فلان داستان مسنجم است و چفت‌وبست محکم و هنرمندانه دارد؟

این مسئله برمی‌گردد به پیرنگ آن داستان یا رمان. وقتی اجزای پیرنگ سرجای خود نباشند یا به‌صورت کاملا غیرمنطقی، حذف یا جابه‌جا شده باشند، ترکیب‌بندی داستان بهم می‌خورد و مخاطب نمی‌تواند خط داستانی و روایی داستان را دنبال کند، مدام در حین خواندن خط روایی را گم می‌کند، گیج می‌شود و در آخر سرخوردگی از خواندن داستان نصیبش می‌شود. برای پی‌رنگ پازل را درنظر بگیرد که اگر قطعه‌ای را اشتباه قراربدهید چه می‌شود!

در بحث پیرنگ سنتی وجود حوداث با اتصال علی و معلولی اهمیت دارد. حادثه‌های پی‌درپی داستان که به دنبال هم می‌آیند و پاسخ به «آنچه رخ می‌دهد» پیرنگ سنتی است. اما در پیرنگ مدرن یا روایت در داستان، در کنار مقوله‌ی مهم علی و معلولی، زمانمندی نیز دارای اهمیت ویژه است. روایت در داستان را در بحثی جداگانه ارائه خواهم داد. روایت، یا ساختار داستانی، همان پیرنگ مدرن و امروزی است که با پیرنگ سنتی که ارسطو در بوطیقا و نظریه‌پردازان سنتی به تفصیل به آن پرداخته‌اند تفاوت‌های اساسی یافته است.

.

.

در پیرنگ نویسنده فقط حوداث و اتفاقات مهم را انتخاب می‌کند و مواردی را که در پیرنگ نقش فرعی دارند کنار می‌گذارد. (دور نمی‌ریزد، بلکه کنار می‌گذارد چون در نوشتن اصل داستان به کار خواهد برد.)

پیرنگ خوب چه دارد؟ کشمکش یا درگیری.

عناصر هفتگانه‌ی پیرنگ:

  1. شروع یا مقدمه‌چینی: اولین نقطه‌ی پیرنگ و آغاز داستان است. در شروع، همه‌چیز عادی و آرام است. داستان و رمان کلاسیک معمولا با مقدمه‌چینی آغاز می‌شود. مقدمه‌چینی ممکن است معرفی شخصیت یا شخصیت‌ها، محیط و فضای داستان باشد، یا مانند داستان‌های کمی امروزی‌تر نشانه‌هایی (پیش‌آگاهی) از آغاز بحران در خود داشته باشد.
  2. ناپایداری یا گره‌افکنی: مرحله دوم، آغاز روایت بحران داستان است. آرامش و امنیت داستان که در شروع و مقدمه‌چینی است، بهم می‌خورد. شخصیت دچار مشکل یا مشکلاتی می‌شود و تعادلی که در آغاز شاهد آن بودیم بهم می‌خورد. اکنون فضا و شخصیت را می‌شناسیم و با او درگیر مسئله‌ای شده‌ایم که باید حل شود.
  3. گسترش یا موقعیت‌های گوناگون: در این قسمت از پیرنگ، حادثه یا حوداثی را که باعث بهم‌خوردن تعادل شده است، به تفصیل  یا با جنبه‌های مختلف آن بیان می‌کنیم. یا به نوعی مسئله کاملا آشکار می‌شود. در این قسمت که مهمترین بخش پیرنگ می‌تواند باشد، کشمکش داستانی قرار می‌گیرد که به آن «سنگ‌بنای پیرنگ» نیز می‌گویند. کشمکش ممکن است کشمکش فرد با خود، با فردِ دیگر، با جامعه یا طبیعت باشد. آنچه که به جذابیّت پیرنگ می‌افزاید کیفیت و کمیّت کشمکش داستانی است که به تعلیق ختم می‌شود.
  4. تعلیق: عنصری یا شگردی از پیرنگ است که غیرقابل پیش‌بینی‌شدن داستان را می‌رساند. در تعریف تعلیق می‌گویند: موقعیتی داستانی است که خواننده و مخاطب را ترغیب می‌کند که خوانش و مطالعه داستان را ادامه بدهد. نوعی برانگیختن حس کنجکاوی که مخاطب بخواهد بداند بعد چه می‌شود! تعلیق منجر به موقعیت نفس‌گیر می‌شود و روند صعودی نمودار پیرنگ را شکل می‌دهد. موقعیت نفس‌گیر، اوج تعلیق و کشمکش داستان است که انتهای آن به نقطه‌ی اوج پیرنگ می‌رسد.
  5. نقطه‌ی اوج: این بخش از پیرنگ، بالاترین حدّ هیجان، کنجکاوی و بعدچه‌می‌شود است. جایی در میانه‌ی داستان و روایت که بعد از آن با ضرب‌آهنگی نزولی به سرانجام می‌رسیم. نقطه‌ی اوج، نقطه‌ی عطف یا بِزنگاه داستان است. نقطه‌ی اوج از یک سمت با کشمکش‌ها و طریقه‌ی حل مسئله پیوند دارد و از سوی دیگر با پیش‌آگاهی‌ها یا سرنخ‌هایی که پیش از این در داستان کسب کرده‌ایم ارتباط مستقیم دارد.
  6. گره‌گشایی: نقطه‌ی اوج با شیبی تند به گره‌گشایی نهایی و مسئله‌ی اصلی داستان ختم می‌شود. گره‌گشایی به‌طورکامل، حلّ مسئله و مشکل داستانی نیست بلکه مسیری است که به‌صورت نزولی به سمت سرانجام و فرجام داستان پیش می‌رود تا اینکه به پایان برسد.
  7. پایان: نقطه‌ی آرامش تلاطم‌های داستانی، آرامش بعد از طوفان کشمکش‌ها و حوداث داستانی است که همه‌چیز تغییر یافته یا به صورت اولیه بازگشته است. البته چند نوع پایان‌بندی وجود دارد که اینجا برای جلوگیری از پراکندگی مبحث از بیان آن خودداری می‌کنم.

 

این موارد یا عناصر هفتگانه‌ی پیرنگ‌ساز سنتی هستند. امروزه، پیرنگ‌های مختلفی برای داستان تعریف شده است و محدودیتی برای پیرنگ‌سازی وجود ندارد. عناصر پیرنگ را حذف یا جابه‌جا می‌کنند یا پیرنگی نو می‌سازند. پیرنگ اپیزودیک، پیش‌رونده، فزاینده، آینه‌ای، بیرونی، درونه‌ای و … نتیجه‌ی همین پیرنگ‌سازی‌های خلاقانه است.

.

.

.

اگر این مطلب برای شما مفید بوده است، نظر بدهید.

اگر سوالی دارید، بپرسید.

و سپاس که می‌خوانیدم. 🙂

 

 

نوشته هفت شهرِ پیرنگ داستانی اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
https://golafrouz.ir/content/3213/feed 2
توی دلِ شگردهای داستان نویسی https://golafrouz.ir/content/3159 https://golafrouz.ir/content/3159#comments Sun, 28 Aug 2022 04:39:37 +0000 https://golafrouz.ir/?p=3159 این کتاب برای داستان‌نویسان و منتقدان است. کتاب « تودرتویی شگردها» نوشته‌ی نویسنده و مدرس و منتقد داستان «حسین سناپور» است. حسین سناپور تاکنون رمان‌های زیادی نوشته‌ است که بعضی از آنها جوایز معتبر ادبی کسب کرده‌اند. ایشان کلاس‌های داستان‌نویسی برگزار می‌کنند. حسین سناپور در این کتاب متفاوت از آموزش‌های داستان‌نویسی عمل کرده است. هشت […]

نوشته توی دلِ شگردهای داستان نویسی اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
این کتاب برای داستان‌نویسان و منتقدان است.

کتاب « تودرتویی شگردها» نوشته‌ی نویسنده و مدرس و منتقد داستان «حسین سناپور» است. حسین سناپور تاکنون رمان‌های زیادی نوشته‌ است که بعضی از آنها جوایز معتبر ادبی کسب کرده‌اند. ایشان کلاس‌های داستان‌نویسی برگزار می‌کنند.

حسین سناپور در این کتاب متفاوت از آموزش‌های داستان‌نویسی عمل کرده است. هشت جُستار نوشته است که از زوایای خاص و کمتردیده شده به داستان‌نویسی و شگردهای آن پرداخته است. نوعی غور و عمیق شدن در لابه‌لای شگردهایی که استفاده شده، می‌شود و خواهد شد. این جُستارها نشان می‌دهد که می‌شود درگیر قواعد از پیش تعیین شده نبود و از دایره‌ی محدود قاعده و قانون خارج شد که باعث خلاقیت در فرم و شیوه‌ای می‌شود که بعدها نیز، کسان دیگر از ان استفاده خواهند کرد.

.

خرید کتاب‌های دیگر حسین سناپور از اینجا

.

 

در این کتاب در مورد راوی یا «نظرگاه» بیشتر از هر چیزی خواهید خواند. در مورد داستان‌های جنایی، کابوسی اطلاعات مفیدی دریافت خواهید کرد که به کار نوشتن می‌خورد. در چند جستار پایانی کتاب به کلیت داستان و قصه می‌پردازند و با نشان‌دادن تفاوت قصه و داستان، تلفیق این دو یا … به ما می‌گوید که داستان، قصه داشته باشد خوب است یا خیر!

این کتاب به تنهایی یک کلاس داستان‌نویسی یک ساعته‌ی بی‌نظیر است که شما با پرداخت قیمت یک کتابِ مختصر اما مفید در آن شرکت خواهید کرد.

برای خرید این کتاب اینجا کلیک کنید.

.

.

ممنون که می‌خوانیدم 🙂

شما هم اگر این کتاب را خوانده‌اید نظر بدهید. :))

نوشته توی دلِ شگردهای داستان نویسی اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
https://golafrouz.ir/content/3159/feed 2
پیکارسک و پیکارو چیست؟ https://golafrouz.ir/content/3153 https://golafrouz.ir/content/3153#respond Sun, 21 Aug 2022 14:53:09 +0000 https://golafrouz.ir/?p=3153   پیکارسک چیست؟ رمان و داستان پیکارسک چیست؟ «پیکارسک» (Picaresque) به معنی اوباش، قلاش و رِند است. بنابراین به این نوع ادبی و رمان‌ها «رِندنامه» نیز گفته می‌شود. اولین بار نویسندگان اسپانیایی در قرن شانزدهم این نوع ادبی را پایه‌گذاری کردند. بعدها با تغییراتی اندک در کشورهایی مانند فرانسه و انگلیس و اروپا ادامه یافت. […]

نوشته پیکارسک و پیکارو چیست؟ اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
 

پیکارسک چیست؟

رمان و داستان پیکارسک چیست؟

«پیکارسک» (Picaresque) به معنی اوباش، قلاش و رِند است. بنابراین به این نوع ادبی و رمان‌ها «رِندنامه» نیز گفته می‌شود. اولین بار نویسندگان اسپانیایی در قرن شانزدهم این نوع ادبی را پایه‌گذاری کردند. بعدها با تغییراتی اندک در کشورهایی مانند فرانسه و انگلیس و اروپا ادامه یافت.

رمان‌های پیکارسک ویژگی‌هایی دارند که در ادامه برمی‌شماریم. اما در کل پیکارسک رمان‌هایی هستند شخصیت‌محور، بدون ساختار و پیرنگ سنتی منسجم اما با جزئیات و توصیفات بسیار که شبیه هجونامه یا هزلیات کلاسیک است. پیکارسک نوعی واکنش انتقادی نسبت به جامعه فئودالی (ارباب –رعیتی) قرن شانزدهم است؛ دورانی که اربابان به رعیت‍‌ها و کارگران خود ظلم زیادی روا می‌داشته‌اند. شخصیت رمان‌های پیکارسک معمولا از طبقه پایین جامعه و از میان همین کارگران و رعیت‌ها بوده است که به تمسخر و انتقاد ارباب خود می‌پردازند.

شخصیت رمان پیکارسک را «پیکارو» می‌نامند.

ویژگی پیکاروها:

  •  بی‌ثباتی و سستی در مسئولیت‌های زندگی و هویت خویش.
  • تغییر مداوم شخصیت او در مواجه با هر موقعیتی.
  • ناپایداری در همه‌کار و همه‌چیز یا غیرقابل پیش‌بینی‌بودن.
  • حقه‌باز و دردسرساز و دردسرجو.
  • قانون‌گریز و هنجارگریز اجتماعی.
  • ضدِقهرمان یا هزارچهره.
  • شخصیت چندبُعدی و خاکستری.
  • از طبقه پایین جامعه

 

 ویژگی‌های رمان پیکارسک را می‌توان این‌گونه برشمرد:

  • تمرکز بر شخصیت و شکل‌گیری آن
  • حوداث سست و بی‌ارتباط با هم
  • ساختار روایی اپیزودیک

درباره رمان و داستان اپیزودیک اینجا بخوانید

  • نوع وقایع‌نگاری یا شرح احوال یک فرد که شخصیت رمان است.
  • شیوه پرداخت واقع‌گرایانه.
  • فاقد ساختار دقیق داستانی.
  • حوداث غیرقابل‌باور و دور از منطق.
  • زبان رمان صریح و رُک و ساده.
  • زاویه دید اول شخص.
  • روایت درون‌گرایانه.
  • استفاده از استعاره، کنایه و به‌خصوص اغراق در بیان حوداث و اتفاقات.
  • طنز و مطایبه‌آمیز نزدیک به طنز سیاه یا گروتسک.
  • جزئی‌نگری بسیار و ریزشدن در مسائل و موقعیت‌ها.

این ویژگی بعدها با ورود به کشورهای دیگر مثل فرانسه و انگلیس در تقابل با فرهنگ، شرایط اجتماعی و سنت‌های مرسوم هر جامعه تغییر پیدا کرد. از جمله زاویه دید از اول شخص به سوم شخص و لحن روایت.

 

از جمله نمونه‌های رمان‌های پیکارسک اروپایی: دن‌کیشوت اثر سروانتس ،جاناتان وایلد اثر هنری فیلدینگ،تورتیلافلت اثر جان اشتاین بک ، اعترافات فلیکس کرول اثر توماس مان، نفوس مرده اثر نیکولای گوگول،

پیکارسک‌های ایرانی: علویه خانم اثر صادق هدایت، خرنامه یا منطق‌الحمار اثر محمدحسن‌خان اعتماد‌السلطنه، سرگذشت حاجی‌بابای اصفهانی اثر میرزاحبیب اصفهانی.

.

.

.

بخشی از «علویه‌خانم» اثر صادق هدایت را بخوانید که روایت سفر زیارتی زنی بدکاره به نام علویه است.

«در این بین سورچی از بالای گاری با لهجه‌ی ترکی فریاد زد: «آهای علویه! معرکه بسه‌ها، راه میافتیم.» زن چاق بگشت نگاه زهرآلودی به گاریچی انداخت و بعد از آنکه پول‌ها را تا دانه‌ی آخر ورچید و گوشه‌ی چارقدش گره زد، یک بچه‌ی دوساله را بغل کرد و دست بچه‌ی کوچک دیگری را گرفته اشاره به صاحب پرده کرد. او هم پرده را لوله کرد و برداشت و با زن جوانی که روی خود را محکم گرفته بود به راه افتادند.

میان جمعیت همهمه افتاده بود. هر یک با آفتابه، لولهنگ و سماور حلبی خودشان به طرف چهار گاری که ردیف در میان جاده ایستاده بودند هجوم آوردند.آخر از همه علویه خانم و همراهانش وارد گاری یوزباشی شدند و جای خودشان را پهلوی نشیمن سورچی گرفتند. بچه‌ها زا شدت سرما پنجه‌های یخ‌زده‌ی خود را در دهان‌شان فرو کرده و ها می‌کردند که گرم بشود.

سقف گاری از چوب‌های هلالی تشکیل شده بود که رویش را با نمد پوشانیده بودند. میان گاری باربندی شده‌ بود و مسافرین روی بارها با اثاثیه خودشان که عبارت بود از رختخواب بسته و سماور نشسته بودند. آفتابه و ظروف مسی خود را در اطراف گاری آویزان کرده بودند. درمیان گاری ناخوش رو به قبله افتاده بود، زن و مرد و بچه هم هرطوری می‌توانستند جای خودشان را باز می‌کردند. علویه خانم میان صاحب پرده، زن جوان و دوبچه نشست، هیچ‌گونه شبهت صوری بین آنها وجود نداشت، فقط زردزخم گوشه‌ی لب وجه اشتراک این خانواده بود. پس از اندکی تامل علویه رویش را به صاحب پرده کرد و گفت: «امروز چیزی دشت نکردیم. انگار خیر و برکت از همه‌چی رفته. دوریه آخر زمونه. اعتقاد مردم سست شده همه‌اش سه زار و هفت شاهی! با چهار سر نون‌خور چه خاکی به سرم بکنم؟»

مرد جوان با حرکت سر مطالب علویه را تصدیق کرد، مثل اینکه از او حساب می‌برد…»

.

دانلود رایگان متن کامل علویه خانم از اینجا

.

.

.

ممنون که خواندید. 🙂

نوشته پیکارسک و پیکارو چیست؟ اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
https://golafrouz.ir/content/3153/feed 0
بهترین کتاب خودشناسی عمومی https://golafrouz.ir/content/3128 https://golafrouz.ir/content/3128#respond Thu, 18 Aug 2022 12:14:58 +0000 https://golafrouz.ir/?p=3128 اگر به روانشناسی یا خودشناسی علاقه داشته باشید حتما نام فروید و نظریه‌ی شخصیتی او را شنیده‌اید یا در مورد مطالعه کرده‌اید. می‌خواهید بدانید فروید کیست و نظریه‌ی شخصیتی او چیست اینجا دقیق‌تر بخوانید. فقط به صورت مختصر بگویم که فروید شخصیت روح و روان هر فردی را به سه بخش: نهاد، خود و فراخود […]

نوشته بهترین کتاب خودشناسی عمومی اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
اگر به روانشناسی یا خودشناسی علاقه داشته باشید حتما نام فروید و نظریه‌ی شخصیتی او را شنیده‌اید یا در مورد مطالعه کرده‌اید.

می‌خواهید بدانید فروید کیست و نظریه‌ی شخصیتی او چیست اینجا دقیق‌تر بخوانید.

فقط به صورت مختصر بگویم که فروید شخصیت روح و روان هر فردی را به سه بخش: نهاد، خود و فراخود تقسیم می‌کند. هر کدام ویژگی‌هایی دارند و اعمالی را انجام می‌دهند. اما اینجا کتابی را معرفی می‌کنم که به صورت خیلی ساده‌تر این سه تقسیم‌بندی را به شیوه‌ای بسیار ساده و عامه‌فهم تبیین می‌کند. اشتباه نکنید هیچ نامی از فروید در این کتاب آورده نشده است، شباهت عمیقی نیز بین این تقسیم‌بندها دیده نمی‌شود. تنها این تقسیم‌بندی شخصیت روان و روح مرا یاد نظریه فروید که همه‌پذیرتر است انداخت.

کتاب «ماندن در وضعیت آخر» نوشته‌ی «امی‌ب. هریس» و «تامس‌آ. هریس»، ترجمه‌ی «اسماعیل فصیح» است که نشر فرهنگ نو در سال 1388 چاپ کرده است. این کتاب به ما کمک می‌کند الگوی شخصیتی خود را بهتر بشناسید. این زوج نویسنده می‌گویند که روان فرد شامل «کودک، بالغ و والد» است. هر کدام این اصطلاحات و مفاهیم را در برای نیل به هدف موردنظر تعریف می‌کند و رابطه‌ی آنها را بیان می‌کند. به ساده‌ترین شیوه‌ی ممکن که باعث اطناب در مباحث شده است اما در جهت همه‌فهمی قدم بزرگی برداشته است.

فهرست این کتاب را بخوانید: چرا احساس خوب نمی‌کنم؟ /می‌توانی خوب باشی اگر…/ گفتگوی درونی/ کنترل احساس‌ها از راه ردیابی/ به سردرگمی‌ خود خاتمه دهید/ حمایت بالغ در مقابل حمایت والد / مسدودکننده‌های والد / نوازش/ چه می‌خواهید؟ / برای تغییر کردن چه چیزهایی لازم است؟/ نگاه داشتن مردم / پس راندن والد/ اختیاردار وقت خود باشید/ ساختن بچه‌ها/ دانستن و جرات کردن/

.

خرید کتاب ماندن در وضعیت آخر با ترجمه اسماعیل فصیح

.

 

بله این فهرست یک کتاب فوق‌العاده کاربردی است که هم برای تربیت کودکان، هم برای خودشناسی و رفتار با خانواده و موفقیت در شغل و اجتماع مفید است. کمک می‌کند احساست را بیابی، آن را ردیابی کنی و به منشا و منبع آن برسی و همچنین راه مناسب برخورد و مقابله با آن حس مخرب یا آزاردهنده را خود پیدا کنید.

کتاب «ماندن در وضعیت آخر» برای همه، چه باسواد چه کم‌سواد برای درک خود و زندگی بهتر کمک می‌کند. زبانی دارد که هر فرد عادی وقتی به دکتر روانشناس مراجعه می‌کند، آنگونه با او صحبت می‌شود. این یک روانشناس خاموش است که شما باید آن را بخوانید.

.

برای خرید کتاب ماندن در وضعیت آخر با ترجمه‌‌ و قیمت‌های مختلف اینجا کلیک کنید.

.

قسمتی از کتاب ص 305 را بخوانید:

«ماندن در «وضعیت خوب» یعنی اختیار زندگی خود را دست داشتن و اختیار زندگی را در دست داشتن یعنی اختیاردار وقت خود بودن. بسیاری از ما تا روزی که اولین باد سرد خزان عمر بدن‌مان را به لرزه درنیاورد، توجه زیادی به زمان نمی‌کنیم، چون تصور می‌کنیم که تاابد زنده‌ایم. در دوران به‌ظاهر بی‌انتهای جوانی، ما غالبا وقت را می‌کُشیم، گویی وقت دشمن ماست. روزها و هفته‌ها و سال‌ها را پشت سر می‌گذاریم، بی‌آنکه درک کنیم وقت په موهبت گرانبهایی است. ویلیام اسلون کافین می‌گوید: «برای ثروتمند بودن دو راه وجود دارد: یکی آنکه پول بسیار زیادی داشته باشیم و دیگر آنکه نیازهای خیلی کمی داشته باشیم.» شِقّ اول، با توجه به وقت و زمان محدود است. هرچند ما وقت زیاد داریم ولی اساسا نمی‌توانیم وقت را افزایش دهیم. شِقّ دوم باتوجه به زمان امکان‌پذیرتر است چون می‌توانیم نیازهای خود را کاهش دهیم و می‌توانیم برای زندگی خود چنان برنامه بریزیم که از وقتی که در اختیار داریم به‌نحو مطلوب استفاده کنیم…»

در ص 110 در مرحله ردیابی احساسات : «پسر کوچکی که با خوشحالی ولی با کفش‌های گِلی می‌دود وسط اتاق پذیرایی و سر او فریاد می‌زنند «بی‌تربیت!» احساساتش را در خود نگه می‌دارد تا بعد، در زمانی که موردتایید والدین است ابراز کند. احساسات را می‌توان مانند سکّه در قلک پس‌انداز کرد و بعد از آنکه قلک پر شد، بدون احساس گناه از آن استفاده کرد: با یک قلک پر می‌توانید یک اخم حسابی بکنید، با دوقلک، می‌توانید از کوره در بروید، با پنج قلک می‌توانید یک نفر را کتک بزنید، با ده قلک می‌توانید پس از فحش دادن به رئیس، استعفا کنید و زن‌تان را طلاق بدهید و یا کشور را ترک گویید. کسی که در کودکی این همه بدبختی به سرش آورده باشند، حق دارد توی دهان مردم بزند. یا دست‌کم «کودک» این احساس را دارد. اما کاری که می‌کند و نتیجه‌ای که می‌گیرد به صلاحش نیست، چون بزودی باید با احساس‌های بد دیگری دست و پنجه نرم کند: تنهایی، افسوس، طردشدن…»

.

.

شما هم اگر این کتاب را خوانده‌اید، نظرتان را بنویسید.

ممنون که می‌خوانیدم. 🙂

کپی با ذکر منبع یا نویسنده مطلب(افروز جهان‌دیده) مجاز است.

 

نوشته بهترین کتاب خودشناسی عمومی اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
https://golafrouz.ir/content/3128/feed 0
زنان و دیوانگی https://golafrouz.ir/content/3109 https://golafrouz.ir/content/3109#respond Tue, 16 Aug 2022 06:11:21 +0000 https://golafrouz.ir/?p=3109 کتاب «زنان، جنون و پزشکی» کتابی خاص است که علاوه بر دانشجویان پزشکی، روانشناسی، فلسفه، فمنیست‌ها، هر زنی نیز باید آن را بخواند. این کتاب نوشته‌ی «دنیز راسل» و ترجمه‌ی «فرزانه طاهری» است که نشر ققنوس سال 75 آن را منتشر کرده است. تمرکز این کتاب بر زمینه‌های مشکلات روانی زنان است. چون آمار نشان […]

نوشته زنان و دیوانگی اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
کتاب «زنان، جنون و پزشکی» کتابی خاص است که علاوه بر دانشجویان پزشکی، روانشناسی، فلسفه، فمنیست‌ها، هر زنی نیز باید آن را بخواند. این کتاب نوشته‌ی «دنیز راسل» و ترجمه‌ی «فرزانه طاهری» است که نشر ققنوس سال 75 آن را منتشر کرده است.

تمرکز این کتاب بر زمینه‌های مشکلات روانی زنان است. چون آمار نشان می‌دهد زنان بیشتر از مردان دچار و در معرض آسیب‌های روانی و پریشانی روانی هستند. دنیز راسل بعد از بیان تاریخچه‌ای مختصر از «رابطه زنان و روانپزشکی» در ادوار مختلف از گذشته تا قرن حاضر به روانپزشکی مدرن و آنچه یافته شده است، می‌پردازد. با زبانی ساده و تقریبا همه‌فهم بررسی می‌کند که آیا مشکلات روانی در زنان زمینه‌ی زیستی و زیست‌شناختی دارد یا سرچشمه از ذهن و روان گرفته است؟

آیا مشکلات روانی زنان، این قشر ستم‌دیده در جامعه‌ای پدرسالار و مردمدار تحمیلی است یا برساخته‌ی ذهن و روان آنان است؟

آیا پریودی و سندورم پیش از قاعدگی PMS نقش موثری در این مشکلات دارند؟

آیا افسردگی‌های مزمن و ادواری یا اسکیزوفرنی ارتباط مشخص و باداومی با جنس زن دارد یا خیر؟

مهمترین بخش کتاب مرا جذب کرد فصل هفتم با عنوان «زنان و خلاقیت، عقل و جنون!» است. قسمت مهم و خلاصه‌ای از آنچه در این فصل می‌گذرد را بخوانید:

«بسیاری از زنانِ خلاق پریشانی روانی را تربه کرده‌اند.

جنون در نوشته‌های زنان مضمونی رایج است… دو سوال مهم در این فصل مطرح می‌شود. یک: آیا می‌توانیم ارتباط ادبی بین زنان و جنون را به صرت ستمی درک کنیم که احتمال دارد به بیگانه‌شدن از نقش زنانه منجر شود؟

دو: آیا می‌توانیم خلاقیت را به صورت تخطی از عقل و در نتیجه نزدیکی به جنون درک کنیم؟ آیا عقل آنقدر مردمَدار است که زنان فقط با غیرعقلانی‌بودن می‌توانند با طبیعت و سرشت خود صادق باشند؟

در ادامه به شرحی از پریشان‌احوالی‌های نویسندگان زن می‌پردازد. نویسندگانی که مشکلات روانی مشخصی داشته‌اند، بستری در بیمارستان را تجربه کرده‌اند و یا دست به خودکشی زده‌اند. از جمله: شارلوت پرکینز گیلمن، زلدا فیتزجرالد، سیلویا پلات، ویرجینیا وولف و جنت فریم.

«دنیز راسل» بعد از تبیین مشکلات روانی این زنان براساس آثار و خودزندگینامه‌نوشت‌هایشان به دو سوال بالا پاسخ می‌دهد.

پاسخ سوال اول مثبت است. می‌بینیم که انگار لازم نیست فراتر از این اندیشه برویم که ستم، بویژه  ستم مرتبط با نقش زنانه، در درک مشکلات جنون در زنان اهمیت دارد. این زنان(نویسنده و شاعر) این ستم را به نحوی حادتر تجربه می‌کنند چون کار دیگری سوای شوهرداری و خانه‌داری هست که در اشتیاقش می‌سوزند.

پاسخ سوال دوم: این رمان‌نویسان از عقل تخطی کرده‌اند چون رمان‌ها یا داستان‌هایی شخصی براساس زندگی واقعی نوشته‌اند که در ان جنون تجربه اصلی است که با رمانی سنتی که طرحی دارد بسیار متفاوت است. بنابر عقلی که هنجارهای مردانه تعیین کرده‌اند، احتمالا این کار غیرعقلانی تلقی می‌شود. ضمنا، همه این آثار این هنجارها را به مبارزه می‌خوانند و چون هنجارهای مردانه استاندارد کلی عمومی را مقرر می‌دارند، چنین چالشی همیشه ممکن است غیرمنطقی قلمداد شود… »

در ادامه به نظریان ویرجینیا وولف می‌پردازد. نویسنده‌ای فمنیست که درباره زنان، نوشتن و داستان نظریات قابل‌توجهی دارد.

«ویرجینیا وولف تاملاتی درباره زندگی خلاق یک زن دارد. او تاکید می‌کند که یک زن برای خلاق‌بودن باید از نقش زنانه‌اش آزاد شود و چنین کاری از نظر مردان غیرمعقول است.

اگر زن رمان‌نویسی زاینده باشد، به چیزی فکر کرده است، به چیزی درباره جسم، درباره شورهایی که درست نیست یک زن از آنها حرف بزند. عقلش به او گفت که مردان شوکه خواهند شد. این آگاهی که مردان درباره زنی که حقیقت را درباره شورهای خود می‌گوید چه خواهند گفت او را از حالت ناخودآگاهی خاص یک هنرمند به درآورده بود. دیگر نتوانست بنویسد … قوه تخیلش دیگر نتوانست کار کند.

زنان اگر به کشف جنسیت خود برآیند، اگر به عنوان زن از زنان بنویسند، احتمال آن هست که غیرمعقول قلمداد شوند…»

.

.

.

شما هم اگر این کتاب را خوانده‌اید نظرتان را بنویسید.

ممنون که خواندیم 🙂

 

نوشته زنان و دیوانگی اولین بار در درسیّات، ادبیات. پدیدار شد.

]]>
https://golafrouz.ir/content/3109/feed 0